نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

^_متن های دلنشین_^

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,461
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
  • #11
شازده کوچولو پرسید: غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟
روباه گفت: بری و کسی متوجه نشه!
#بخشی از کتاب ِ زیبای شازده کوچولو
 
امضا : ryhneae

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #12
نه هیچ انسانی دشمن توست و نه هیچ انسانی دوست تو
بلکه هر انسان معلم توست
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #13
سعی کن آنقدر کامل باشی
که بزرگترین تنبیه تو
برای دیگران
گرفتن خودت از آنها باشد!
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #14
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ؛؛ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ؛؛ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ !! ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ !! ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ،،،،، ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎطﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #15
فقط خداست كه … میشود با دهان بسته صدایش كرد… میشود با پای شكسته هم به سراغش رفت… تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد… تنهاكسی است كه وقتی همه رفتند میماند… وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید… وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود… و تنها سلطانیست كه … دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه كردن…! همیشه و همه جا …
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ

YGNeae

کاربر خبره
سطح
40
 
ارسالی‌ها
5,997
پسندها
41,959
امتیازها
0
مدال‌ها
31
  • #16
Hell is empty and all the devils are here
جهنم خالیه و همه شیاطین اینجا هستند



( ویلیام شکسپیر، نمایش نامه The tempest )
 
امضا : YGNeae

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,108
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • #17
روزی خواهد آمد که تو هم میروی . پس به رفتن من ایراد نگیر.
سکوت میکنم و سکوت من از ندانستن نیست سکوت من از نفهمیدن بعضی هاست
شرور کاربر انجمن
 
امضا : شرور

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #18
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم: عزیزم، این کار را نکن
نگفتم: برگرد، و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه! رویم را برگرداندم
حالا او رفته
و من
تمام چیزهایی را که نگفتم می‌شنوم،
نگفتم: عزیزم متاسفم،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم: اختلاف‌ها را کنار بگذاریم، چون تمام آن‌چه می‌خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است.
گفتم: اگر راهت را انتخاب کرده‌ای، من آن را سد نخواهم کرد..
حالا او رفته
و من
تمام چیزهایی را که نگفتم، می‌شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشک‌هایش را پاک نکردم..
نگفتم: اگر تو‌ نباشی زندگی‌ام بی‌معنی خواهد بود،
فکر می‌کردم از تمامی آن بازی‌ها خلاص خواهم شد
اما حالا... تنها کاری که می‌کنم، گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم: بارانی‌ات را درآر
قهوه درست می‌کنم و با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Moon._.star

AmirAdabi❆

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
462
پسندها
12,245
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
  • #19
عاشق که شوی،
آنوقت است که میفهمی،
خش خش برگ ها در پاییز یعنی چه...
#امیر_ادبی
 
امضا : AmirAdabi❆

sʰᵃᵈⁱ

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
3,630
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #20
آﻧﭽﻪ که ﺍﺯ ﺳﺮ، ﮔﺬﺷﺖ،، ﺷﺪ ﺳﺮ ﮔﺬﺷﺖ! ﭼﻮﻧﻜﻪ ﺑﻲ ﻟﺬﺕ ﮔﺬﺷﺖ ،،،،،، ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺑﺪ ﮔﺬﺷﺖ ؟ ﺗﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺵ ﺷﻮﻳﻢ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ،، ﻓﻼﻧﻲ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺖ…. قدر همدیگر و بدونیم….
 
امضا : sʰᵃᵈⁱ
عقب
بالا