دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست. اولش عاشق همه ي چیزهایي میشي که برات تازگي دارن. هر روز صبح از اینکه ميبيني این همه چیز بهت تعلق داره حیراني.
بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن. چوب ها از بعضي قسمت ها پوسیده میشن و میفهمي که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه. تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیري. یاد میگیری چطور کاري کني که وقتي هوا سرده، کلید توي قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کني که جیرجیر نکنه.
اینا رازهاي کوچیکي هستن که خونه رو مال آدم می کنن "
ببین دلبر من از مرگ میترسم چون هنوز با تو خونه ی مشترک نداشتم.
هنوز کنارت زندگی نکردم، هنوز برات صبحانه درست نکردم، هنوز باهات اشپزی نکردم، هنوز توی خونه منتظرت نموندم تا از سرکار بیای برات چای بریزم، هنوز باهات مشغله ی زندگی مشترک نداشتم. من هنوز تا وقتی کنارم نباشی از مرگ میترسم...!
کاش میشد فقط یه روز، فقط یه روز!
با هم زندگی میکردیم....!
هيچوقت...
مرد كسی را قرض نگيريد
او كه به ديگری خيانت كرده
به شما نيز خيانت می کند
مرد ها دلباخته كسی هستند كه عشق رابه آنها ياد داده است
پس تظاهر به علاقه به شما فقط هوس است :)
دارم به اینکه بهت فکر نکنم، فکر میکنم.
هر کار میکنم تهش ختم میشه به تو...
کاش میشد یه روز یه گوشه نشست،
ازصبح تا شب هی به تو فکر کرد.
هی فکر کرد ، هی فکر کرد...
انقدر که تموم شی؛
که دیگه فکری از تو برام نمونه!
یه عمره یه گوشه نشستم و دارم بهت فکرمیکنم.
تموم نمیشی، اما تمومم کردی!!!
من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتنِ او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟
آدم پر می شود.
جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار تردید نشود!
خب بگو ببينم دلبرم
تو كدوم يكي از
مولكول هاي هوايي؟
تا هوا سرد شد
تو هم سرد شدي!
اصلا با خودت نميگي كه
تو اين هواي سرد
تو بايد گرمم ميكردي؟ نه سردتر..!
دلتنگی
لجباز ترین حس دنیاست
هر چه برایش توضیح دهی بیشتر پاهایش را به فرش دلت میکوبد.
گریه میکند
بهانه میگیرد
نق میزند
خسته میشود
و خوابش میبرد
امان از لحظه ای که بیدار شود
داغ دلش تازه تر میشود.....!