- ارسالیها
- 1,050
- پسندها
- 13,800
- امتیازها
- 34,373
- مدالها
- 17
- سن
- 20
- نویسنده موضوع
- #1
درخت زهرآگین
رنجیدم از دوست
خشم را فرا خواندم اما خشم من خاموش گردید
از دشمن آزده خاطر شدم
گفتمش این یکی نه.....خشم من گلی شد دلفریب
***
در ترس و دلهره آبش دادم
خنده هایم بر او تابید
دلفریب و نیرنگ آمیز
***
تناور شد در طول روز ها وشب ها
آن هنگام سیبی نورانی ببار آورد
دشمن آن میوه تابان را نگریست
و دانست آن میوه درخشان ار آن من است
***
وقتی که شب بر دیرک من خیمه زد
دزدی به باغ هجوم آورد
با مدادان دیدم خصم را که مسرور
در پای درخت بر خاک افتاده است
بلیک این شعر را که در واقع حکایت نفس خود است پر و بالی بخشیده و از آن اسطوره ای افریده است. این شعر این اعتقاد شاعر را بر می تابد که یک انگیزه طبیعی مثل خشم و...
رنجیدم از دوست
خشم را فرا خواندم اما خشم من خاموش گردید
از دشمن آزده خاطر شدم
گفتمش این یکی نه.....خشم من گلی شد دلفریب
***
در ترس و دلهره آبش دادم
خنده هایم بر او تابید
دلفریب و نیرنگ آمیز
***
تناور شد در طول روز ها وشب ها
آن هنگام سیبی نورانی ببار آورد
دشمن آن میوه تابان را نگریست
و دانست آن میوه درخشان ار آن من است
***
وقتی که شب بر دیرک من خیمه زد
دزدی به باغ هجوم آورد
با مدادان دیدم خصم را که مسرور
در پای درخت بر خاک افتاده است
بلیک این شعر را که در واقع حکایت نفس خود است پر و بالی بخشیده و از آن اسطوره ای افریده است. این شعر این اعتقاد شاعر را بر می تابد که یک انگیزه طبیعی مثل خشم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.