متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه عاشقانه های لحظه‌ای | انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 88
  • بازدیدها 17,646
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Darya Asemani

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
473
امتیازها
2,678
  • #31
دوست داشتنت هوس نیست که باشد یا نباشد،
نفس است تا باشی تا باشم.
گیرم تمام دنیا بگویند ما مال هم نیستیم
گیرم که عشق، آخرین معیار این جماعت برای زیر یک سقف رفتن باشد
گیرم که دوست داشتن یک غریبه‌ی ناشناس عجیب باشد، حرام باشد
ولی من گیر این گیرها نیستم! من تا ابد گیر چشمان توام!

یک کلام! من دست از دوست داشتن تو نمی‌کشم و برای این کارم از هیچکس اجازه نمی‌گیرم، حتی از خودت!
 
امضا : Darya Asemani

Mahrokh

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
522
پسندها
2,209
امتیازها
13,073
مدال‌ها
11
  • #32
کاش می دانستی از نبودنت. هر روز به جای لبخند و قه قه های همیشگی ام...
بغض و گریستن میهمانان شده است.
خاطراتم را الک میکنم و تنها اشک و آه و دلتنگی هایم را میابم....
نه آمده ای .... نه فراموش شده ای
این روز ها پشت زهر خند هایم بغض هایی نهان پنهان شده.‌‌...
ای کاش می دانستی این روز ها با نبودنت لحظه هایم رنگ پاییز گرفته است...
۲/۴/۹۸
 
امضا : Mahrokh

NEGIN_R

کاربر حرفه‌ای
سطح
44
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
63,557
امتیازها
77,373
مدال‌ها
33
سن
27
  • نویسنده موضوع
  • #33
نگاه هاشون تغییر میکنه
پر از حس دلسوزی میشه
اینجاست که باید ادا در بیاری به قوی بودن و با شوخی، بحث باز شده رو تموم کنی.
بعد بیای یکم عقب تر وایستی و بگی " بیا بیا بیا"
تلاش بیهوده!
یه چیزی شبیه سنگ میمونه تو گلو و یه هاله اشک تو چشم
دیگه نه میتونی حرف بزنی نه پلک بزنی
یکم ادعای بی مشکل بودن میکنی... یجوری که انگار فقـــط یه ساعته فلانی رو ندیدی...
چقدر تحمل این وضعیت ها سخته

۹۸/۴/۳
۰۱:۱۵
 
امضا : NEGIN_R

نگار 2020

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
99
پسندها
812
امتیازها
5,003
  • #34
نمی دانم از رفتنت چند روز گذشته
اما می دانم یک ثانیه های نبودنت
مانند یک سال نبودن می گذرد
 
امضا : نگار 2020

ستاره حقیقت جو

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
2,065
پسندها
31,119
امتیازها
66,873
مدال‌ها
30
  • #35
هی چشمت به اسمش بخوره و نفرتت بیشتر شه هی بهش نگا کنی و بفهمی چقدر بی ارزشه.
هی مهربون بازی های الکیشو ببینی و بفهمی واقعا چقدر دوروعه.
مظلوم بازی ها و دفاع از خود کردناشو ببینی و بفهمی چقدر دوروغ گوعه.
و جالبیش اینجاست که اونی که واقعا دوسش داشته داره ازش متنفر میشه و حالا بر خلاف قبل که یه علاقه قوی و یه پشتیبان همیشه حاظر در صحنه داشته هیچی نداره. و وقتی خودش اینو بفهمه میشه همون چند قطبی که بوده.
بد بخت تر از همیشه به نظر میرسه و هر کسی از کنارش رد بشه اینو میفهمه.
و من فقط نمیدونم این وسط داره برای کی نقش بازی میکنه.
واقعا نمیدونم!

سوم تیر ماه ۹۸
۱:۳۰
 

Unidentified

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
984
پسندها
16,701
امتیازها
43,073
مدال‌ها
6
  • محروم
  • #36
گفته بودم که اگه یکی‌تون حالش بد باشه زمین و زمان رو به هم می‌ریزم، نگفته بودم؟
مخصوصا اگه اون یکی عزیزترینم باشه!
برام ذره‌ای ارزش نداری، اگه قبلا حرمت روزای خوبمون رو نگه می‌داشتم الان حتی اون رو هم نگه نمی‌دارم!
نابود شدی، پوچ!
اگه همه‌ی عالم هم ازت بگذرن من نمی‌گذرم!
یه قطره، گوش کن! فقط یه قطره!
کمه؟ برای تو کمه...
برای من حکم مرگ رو داره!
نابود شدی لیدی، نابود!
می‌دونستی که جاده نفرت من یک‌طرفه‌ست؟
پا توی اون جاده گذاشتی، برگشتی هم در کار نیست!
به سلامت...

98/4/10
13:20
#به خودت_بگیر!
 
امضا : Unidentified

znbw

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
29
امتیازها
40
  • #37
کاش می دانستی از نبودنت. هر روز به جای لبخند و قه قه های همیشگی ام...
بغض و گریستن میهمانان شده است.
خاطراتم را الک میکنم و تنها اشک و آه و دلتنگی هایم را میابم....
نه آمده ای .... نه فراموش شده ای
این روز ها پشت زهر خند هایم بغض هایی نهان پنهان شده.‌‌...
ای کاش می دانستی این روز ها با نبودنت لحظه هایم رنگ پاییز گرفته است...
۲/۴/۹۸
خوب به یاد دارم برای داشتن تو دلی را به دریا زدم
که از اب (این همه)واهمه داشت
کاش بودی و دست و پا زدنم را میدی
کاش انقدر عاشقت نمی بودم که روزی بی تو
شوم اواره این شهر بی محبت هزار رنگ
 

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,044
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • #38
میشه گفت حال و احوال این روزام محوریتش شده انتظار...انتظار برای معجزه ای...نه بهتره بگم معجزه هایی...حس میکنم هرقسمت از زندگیم نیاز به یک معجزه دارم ...
 
امضا : Deniz78

YALDA.B

رو به پیشرفت
سطح
0
 
ارسالی‌ها
138
پسندها
4,364
امتیازها
16,633
  • #39
گوزلیم بیرگون اولار سنده سولارسان
تجدیده نظردن دوشوب اخر گوجالارسان
فیکر ائلمه همیشه شاه خوبان اولاجاخسان
گوزلیم چوجلاری سولوب، بیرگون اولار سنده سولارسان
 

DaRk rAiNbOw

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
151
امتیازها
490
  • #40
گاهی باید رفت و رها کرد !
رفت و هر آنچه که از او باقی مانده را همانجا
رها کرد ...
قلب و احساس و دلتنگی را جا گذاشت!
همه چی را همانجا خاتمه داد اما
گرچه شاید آن قدر ها هم برایت تمام نشده باشد!
رفتن گاهی جایز است!
گر بروی و رها کنی خواهی فهمید که حضورت چقدر ارزش داشته و دارد!
وقتی آهسته بروی حتی متوجه نبودت نخواهند شد .
حقیقت تلخیست اما
گاهی رفتن و دل کندن بهتر از
ماندن و جان کندن است!
آن قدرها خیالشان راحت هست که بر میگردی چون همیشه تو بودی که به سویشان پیش قدم میشدی !
اما
کسی که خداحافظی میکند و میرود قصدش رفتن نیست
منتظر کلمه ی
«نرو»
می باشد اما افسوس از آن روزی که
شخصی بی سرو صدا آهسته میان شلوغی ها برود!
پس اگر خداحافظی نکردم چون هیچگاه منتظر کلمه بمان یا نرو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا