امروزم منتظر موندم
نمیدونم منتظر چی...
شاید میخواستم برگردی
هر شب به خودم قول میدم فردا منتظر نباشم،انتظار نکشم،دلتنگ نشم
صبح که بیدار میشم میبینم یه چیزی کمه انگار...
بعد دوباره منتظرم،انتظار میکشم، دلتنگم
چن وقته منتظر یه خبر خوبم
یه خبر که شاید باعث بشه از فکر تو دربیام
دعا کن بشه چون الان تو خوشبختیو من یه گوشه این دنیا منتظر
الان چیکار میکنی؟
مثل من بیداری؟
به چی فک میکنی؟
خیلی بده که با کوچکترین چیزی یادت میفتم
مثل یه قهوه که تو دوست داشتیو من ازش متنفر بودم ولی الان روزم بدون چندتا فنجونش نمیگذره
مثل یه خیابون شلوغ که تو ترافیکش انقد بهم نگاه میکردیم که خندمون میگرفت
مثل همون مغازه که همیشه ازش خرید میکردیم ، امروز رفتم اونجا ، فروشنده منو شناخت سراغ تو رو گرفت ، بغض کردم ،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.