متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متفرقه آیا انسانِ امروز همچنان به «دین» نیاز دارد؟

  • نویسنده موضوع ꜱᴀʜᴇʟ
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 515
  • کاربران تگ شده هیچ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #1
انسان در طول تاریخ پرماجرای تکامل خود در کره زمین، توانسته است با یاری علم و فلسفه تا حد زیاد از هستی خود و جهان رازگشایی کند. انسان دیگر آن موجودی که از طبیعت می‌ترسید نیست. ادیان با قدمتی کمابیش چهارهزار ساله در طول این تاریخ همراه انسان بوده‌اند و به شیوه خود انسان ترس‌خورده را پناه داده و باید و نبایدهای زیستن در این جهان را برایش وضع کرده‌اند.
اما آیا نهاد دین، هنوز و برای انسان امروز هم کارآیی دارد؟ انسان عصر علم و تکنولوژی که برای پدیده‌های طبیعی دلایل علمیِ قابل ابطال یا اثبات دارد چه نیازی به دین خواهد داشت؟ در جهانی که در آتش تعصب‌ها می‌سوزد، دین که جنگ‌ها و تعصبات هم در تمام طول تاریخ‌اش جریان داشته‌، در حال ایفای چه نقشی است؟ در یک جمله آیا دین هنوز به درد زندگی ما می‌خورد؟
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #2
اگر به سیر تحول و تطور دین در تاریخ نگاه کنیم می‌بینیم که دین به نوعی با رازگشایی و پاسخ به پرسش‌های بشر درباره خودش و جهان همراه بوده. پرسش اینجاست که حالا امروزدر جهانی که علم تا حد زیادی از آن رازگشایی کرده، انسان دیگر چه نیازی به دین دارد؟ دین در این جهان به چه کار می‌آید؟‌
سروش دباغ:
‌ عرض می‌شود که پرسش شما در باب این که آیا دین در جهان معاضر به کار می‌آید یا نه را چند جور می‌شود صورت‌بندی کرد. یک وقت هست که همان‌طور که اشاره کردید و پاره‌ای از جامعه‌شناسان مثل وبِر اشاره کرده‌اند دنیا دنیای رازگشایی شده است و بر خلاف گذشته از در و دیوار جهان خدا و معنویت نمی‌بارد و ما با جهانی مواجه هستیم که علم و تکنولوژی چهره دیگری از آن را به ما نشان داده‌اند. این درست است. ما اگر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #3
در مورد پرسش دوم هم معطوف به این است که شما از که بپرسید. ببینید در همین دوران کنونی باز هم من تصورم این است که باز هم چه در میان فیلسوفان،‌ چه در میان جامعه‌شناسان کسانی در حوزه علوم تجربی کار می‌کنند می‌شود افرادی را سراغ کنید که قائل‌اند به این که از ساحت قدسی می‌شود دفاع کرد و روایت معقولی از آن به دست داد.
به همین خاطر من فکر می‌کنم که تصویر جامع‌الاطراف به ما می‌گوید که به‌رغم این که تعداد دین‌داران در جهان جدید کمتر شده است و با تعابیر یا ایده‌هایی که امثال داروین و فروید و مارکس درانداخته‌اند می‌شود می‌شود دید که دین‌داران به تعداد معتنابهی کم شده‌اند اما لازمه این سخن این نیست که در سطح بحث‌های فلسفی، جامعه‌شناختی و عالمانه در مورد دین،‌ به‌کلی صحنه خالی شده باشد و ما دیگر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #4
زمانی بود که انسان‌ها باور داشتند که جهان خیلی کوچک است، کره زمین مرکز هستی است و جهان درواقع آفریده شده که انسان در آن آزموده شود. خب این تصویر به‌شدت مناقشه‌برانگیز است. ما الآن می‌دانیم که جهان خیلی بزرگ‌تر و قدیمی‌تر از آن است که تصور می‌شده و به نظر معقول نمی‌آید که جهانی به این عظمت خلق شده باشد تا در یک سیاره کوچکی در یک منظومه شمسی که خودش هم چیز کوچکی است یک انسانی به وجود بیاید و بعد هم آزموده شود. خب این تصویر خیلی ساده است و یک نوع اهمیت هستی‌شناختی برای انسان جعل می‌کند. من فکر می‌کنم در دوران ما این تصویر معنابخش دینی توسط علم به شکل بسیار جدی به چالش کشیده شده.
در فلسفه این قطعیت [که در دین وجود دارد] وجود ندارد. در علم هم همین طور. در علم هم نظریه‌های رقیب همیشه وجود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #5
آقای دباغ! آقای باقری نوع پرست در استدلال‌هاشان از سخت‌جانی دین گفتند و از این که دین با وجود همه حملاتی که از سوی علم و فلسفه به آن شده و همه تحولات تاریخ بشر همچنان وجود دارد. کسانی می‌گویند در فلسفه و علم مثلا همواره ما با تردید و امر ابطال‌پذیر روبه‌رو هستیم اما دین قاطعانه و حتی با تحکم و البته به زبان ساده تعیین تکلیف می‌کند و چون امر بی‌تردید است، آن هراس از بشر را از اینکه نداند در این جهان چه کند تسکین می‌دهد. آیا این از جمله دلایل سخت‌جانی دین می‌تواند باشد؟
دباغ:
من فکر نمی‌کنم این تبیینی که گفتید تبیین تمام‌قد یا به اصطلاح جامع‌الاطرافی باشد به این معنا که برای عده‌ای البته که دنیا خیلی شسته و رفته است و مشخص است از کجا آمده‌ایم، به کجا می‌توانیم برویم و باید برویم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #6
در باب قصه به تعبیر شما «سخت‌جانی» دین که حالا من این تعبیر را به کار نمی‌برم - شبیه این را ویل دورانت هم گفته بود که دین صد جان دارد- یکی از کارهای مهمی که دین می‌کند نوعی آشتی کیهانی دادن است. یعنی شما به زندگی‌ات به دین‌داری معنا می‌بخشی. نوعی سازگاری و آشتی کیهانی و خود را در این دنیا بی‌پناه نیافتن. یکی از مفاهیم مهم فلسفه ارسطو عبارت است از تلئوس که در فارسی به آن غایت و هدف می‌گوییم. یعنی نگاه غایت‌انگارانه که برای هستی غایتی متصور است یا بگوییم هستی را ایستاده بر پای خود و کور و کر و خودرو نمی‌داند و انسان را بی‌پناه و یله و رها پرتاب نمی‌کند.
یک نکته دیگر هم که می‌خواستم بگویم این است که خب حالا از علم و فلسفه بگذریم. حس همبستگی ملی است و یک معنابخشی به زندگی است و از جنس فلسفه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #7
آقای باقری نوع‌پرست ما داریم درباره این بحث می‌کنیم که آیا هنوز دین به درد آدمیزاد می‌خورد یا نه و در چنین بحثی نمی‌شود پای جمله معروف مارکس که «دین افیون توده‌هاست» به میان نیاید. در این مورد چه نکته‌ای می‌توانید به بحث ما اضافه کنید؟
باقری نوع‌پرست:
من ابتدا مایلم چند نکته را بگویم. اول این که دیگر مهمان برنامه اشاره کردند که همه دین‌دارها به یک شکل نیستند و کثرتی بین‌شان وجود دارد و این درست است منتها ببینید اگر قرار باشد دین یکی از وجوه مشخصه‌اش آن ایمان و قطعیتی که ما در ادیان سراغ داریم نباشد، یعنی اگر قرار باشد که دین هم مثل فلسفه به شک‌گرایی و مثل علم به عدم قطعیت بیانجامد اینجا دیگر یک مقدار فهم تمایز میان دین و دیگر پدیده‌ها سخت می‌شود و نکته دیگر این که ببینید ما بین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Negiwn

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #8
در مورد ملیت هم که فرمودند خب بله درست است ملیت هم یک نوع حس تعلق می‌دهد منتها ایرانی بودن من به جهان‌بینی خاصی وصل نیست که مثلا پیشرفت علمی بخواهد آن جهان‌بینی را به چالش بکشد و از آن طریق ملیت من بخواهد به چالش کشیده شود و من دچار بحران معنا بشوم.
در مورد این که دین افیون توده‌هاست یا نه؛‌ اگر بخواهیم بگوییم که دین مختص طبقه سرکوب‌شده است و مثلاً طبقه سرکوب‌گری در جامعه وجود دارد که از باورهای دینی استفاده می‌کند؛ اینجا ما صرفا با یک نوع از درواقع رابطه دینی مواجه‌ایم. این وجود دارد منتها این تنها نوع‌اش نیست. چون ما در مواردی هم که داشته‌ایم که مثلاً دین باعث رهایی سیاسی شده، یک مثال معروفش مارتین لوترکینگ است. این است که تعابیر کلی مثل این که «دین افیون توده‌هاست» یا این که «دین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Negiwn

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #9
نکته‌ای هم در صحبت‌های آقای دباغ بود درباره آشتی کیهانی. اینجا هم شاید بد نباشد شما توضیحی بدهید. این آشتی کیهانی که عبارت خیلی عظیمی است بر پایه باورهای دینی درباره جهان و خلقت و اینها که همه را هم علم رد کرده اساسا چه‌طور آشتی‌ای می‌تواند باشد؟ آشتی بر چه اساس؟
باقری نوع‌پرست:
یک مسئله این است که ما چه فکت‌هایی داریم در مورد جهان. خب با آنچه که علم مدرن دارد به ما می‌گوید جهان خیلی پیچیده است،‌ خیلی پیچیده‌تر از آن فهمی که در زمان مطرح شدنِ ادیان غالب جهان وجود داشته. چالشی که اینجا دین‌دار با آن مواجه است این است که اگر تصویری که دین دارد از هستی و جایگاه انسان به ما می‌دهد،‌ بر فکت استوار است، خب می‌شود آن آشتی کیهانی‌اش را جدی گرفت. اگر نیست باید بیاید توضیح بدهد که این آشتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Negiwn

ꜱᴀʜᴇʟ

مدیر بازنشسته
سطح
36
 
ارسالی‌ها
7,492
پسندها
32,518
امتیازها
96,874
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #10
آقای دباغ در ادامه بحث حالا اگر پاسخی دارید بفرمایید و بد نیست نگاهی هم بکنیم به رابطه اخلاق و دین. بسیاری بر این باورند که زندگی اخلاقی یعنی زندگی دینی و این ادامه منطقی‌اش هم این است که خب پس زندگی بدون دین می‌شود زندگی غیراخلاقی. نگاهی که مخالفان زیادی هم دارد. نظر شما چیست؟
دباغ:
وقتی که ما از نسبت‌مان و از احساس آشتی کردن در دل جهان سخن می‌گوییم خب البته که این تصویر با تصویر خدای متعارف یا درک و تلقی جمهور دین‌داران از امر متعالی می‌تواند فاصله داشته باشد و همه اینها در ارد.گاه دین‌داران باشند یعنی درک عارف و فیلسوفی مثل سهروردی یا مولانا یا عطار نیشابوری از امر متعالی فرسنگ‌ها با دین‌داران متعارف فاصله دارد. اما همچنان قائل به آشتی کیهانی هستند. درک‌شان از خدا نه یک پادشاهی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ꜱᴀʜᴇʟ
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Negiwn

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا