دنباله دار بیوگرافی بچه‌های انجمن یک رمان

[آشوب]

آشوب.۲۰ سالمه.تهران دنیا اومدم وزندگی کردم اصلیتمون اردبیله...از آشپزی بیزارم ولی آشپزیم بیسته!
ازظرف شستن هم بیزارم...عاشق بچه هام...عاشق نوشتن وخوندنم بهترین همدم هام کتابام هستن بی شوخی!
گریه زیاد میکنم.. تودارم مشکلامم بیشتر خودم حل میکنم.
حامی حقوق زنانم ولی فمنیست نیستم.
دوتاخواهر جیگر دارم.
درسام بیسته بیسته؛)
دیگران برام خیلی اهمیت دارن وهیچوقت نمیتونم ناراحتیشونوببینم وصدالبته خودم ناراحتشون کنم بنابراین توانایی نه گفتن هم ندارم.
آرزودارم رو قطب جنوب وقآره آفریقا باپاهای خودم راه برم.
کسی روبرای درد دل کردن ندارم آدم تنهاییم

 

[sana .a]

اسمم ثنا آزادی عه.
۱۵سالمه و یه داداش ۲۱ساله دارم.
درحال آموزش گیتارم.
آشپزی که بلد نیستم ولی املت پختن و خیلی خوب بلدم.
خواهر ندارم ولی کسی رو دارم که از خواهر بهم نزدیکتره:
hannaneh20
همین دیگه...

 

[Melica_K]

ملیکا هستم.متولد1/15/... بچه ی اول یه خونواده ی 4 نفره.زودرنجم ولی مهربون با کسی هم به غیر از دایی کوچیکم که متولد68 و بابام شوخی نمیکنم.فقط تو انجمن یه کوچولو شوخم. تو مدرسه به اخمو معروفم و به خاطر همین هم هیچ کس سمتم نمیاد.یه داداش دارم ک از خودم یه سال و نیم کوچیک تره به نام ماهان(البته محمد ماهان). به گیتار علاقه دارم از من اصرار از دایی جونی انکار میگه برات زوده الان فقط باید درس بخونی بهش میگم کو تا کنکور میگه به هرحال کار تو درسه واقعا نمیدونم به داییم چه ربطی داره ولی مامانم تحت تاثیر(نمی دونم درست نوشتم یا نه مدرسه تموم شد خنگی ما شروع شد)حرف دیگرونه.
خوب همون جوری که اگه تو رمان من یعنی رمان ماه زندگی من خوندین.به روانپزشکی و ...(اصلی و نمیگم رمانم لو نره) استاد دانشگاه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[سالخورده و گربه اش]

پریچهرم متولد بیست و دومـ تیر ماة
اصالتاً از خراسان جنوبي ام ولي فعلا اصفهان سکونت دارم.
فرزند اول خانوادة( از اونايي کة معتقدم خواهرم سهم توجة بةمن رو خوردة-_-)
بة ورزش علاقة بسیار دارم و فعلا روي شنا و تنیس متمرکزم و البته قبل تر هم اسکیت و بدمینتون و...
بة نظرم موسیقي عضوي جدا نشدني از روح و طبیعت انسانة، گیتار مي‌زنم ولی زیاد اهل موزیك گوش دادن نیستم.
بة شدت بة هنر سینما و در حیطه اون علاقة دارم و الان هم روي نوشتن فیلمنامة کار مي‌کنم کة البتة کار خیلي ناچیزي هست.
در وقت‌هاي آزاد کتاب مي‌خونم از کلاسیك تا حال رو مطالعة مي‌کنم(البتة اگة وسایل الکترونیکي اجازة بدند-_-)
در نوشتن هم نسبت بة سنم، فکر مي‌کنم موفق بودم و بة راحتي مي‌تونم راجب هر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[sʰᵃᵈⁱ]

شادی هستم
بیست و دوی مهر چسشمامو روبه دنیا باز کردم
یه خواهر دارم و یه مامان و بابای مهربون..در خانواده ای ساده به دنیا اومدم
رنگ موهام خرماییه_چشام عسلیه در کل از قیافم راضیم
توی تهران زندگی میکنم❤
از ادمای بامزه و کیوت خوشم میاد
رفتارم کاملا دخترونست و همیشه سعی میکنم دخترونه رفتار کنم
علاقه هامم:نقاشی_خوابیدن_آنیمه دیدن
زندگی تقریبا سختی داشتم و این برام خیلی ارزشمنده چون چیزای زیادی از زندگی یاد گرفتم
تقریبا میشه گفت یه آدم کلیشه ایم
توی مدرسه همیشه نفر دوم یا سوم بودم
رشته تجربی رو خیلی دوست دارم(میخوام دندون پزشک بشم)و دارم تمام تلاشمو برای درس خوندن میکنم(نه که آدم خر خونی باشما نه)
میخوام وقتی بیست...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.Yegane.]

سلام
یگانم ۱۰ سالمه از تهران
به شعر خوندن و حفظ کردن شعرهای شاعران علاقه دارم.
برای خوندن داستان کودک وارد این انجمن شدم. خواهرم .:|Reihane|:. من رو عضو اینجا کرده

 

[Bina.a]

مائده(که خب اسم واقعیم نیست)یازده تیر بدنیا اومدم و معتقدم نه روز تولدم و نه ماه تولدم به هیچ عنوان خاص نیست:\
اهل یکی از شهرای اصفهانم.
استعداد خاصی ندارم. کلاسای زیادیم نرفتم و می‌تونم بگم حتی ویژگیای زیادی برای گفتن متسفانه ندارم. انشا... میرم که داروساز بشم:)
مهربون و خو‌ش‌اخلاقم.
از هفت سالگی رفتم طراحی ولی به دلیل اعتماد به نفس زیاد از حد پایینم ادامه ندادم. الان فقط زبان میرم و ترجیح می‌دم همینم کامل کنم:)
به ویراستاری و نظارت علاقه‌ی زیادی دارم. زیاد می‌خوابم. زیادمی‌خورم. زیاد لوس میشم. زیاد حساسم. زیاد می‌خندم و خب احساس می‌کنم که بعضی اوقات زیاد از حد فکر می‌کنم! غذا هم تازه به اجبار والدین دارم که نه ولی در شرف یاد گرفتنم. به نویسندگی علاقه ندارم ولی خب به خاطر برخی چیزا...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[B-nam]

6ابان 83 اهل خود اصفهان
دختر آروم و مهربون هستم گفته ی اطرافیانم اما اگه رو دندنه ی شیطونیم بیفتم دیگران رو ب چیز خوردن میندازم
بدترین ایرادم اینه ک خیلی زود اعتماد میکنم و همه رو دوست خودم میدونم ...
عصبانی نمیشم ولی اگه بشم....
در حال حاضر دارم زبان مو ادامه میدم و از کارای هنر نقاشی سیاه قلم و پا ستل رو بلدم ...
الانم در خدمت شمام

 

[Negar:)]

سلام نگار هستم تقریبا 15 ساله از بوشهر
میرم کلاس نهم و از بچگی به موسیقی و نویسندگی علاقه ی زیادی داشتم
عضو یه خانواده ی 4 نفره هستم و یه خواهر 5 ساله هم دارم.
ورزش مورد علاقم بسکتباله و توی کلاس هاش شرکت میکردم اما به دلایلی گذاشتمش کنار
و بقیش دیگه نمیشه گفت با تشکر

 

[lilix]

سلامممم لیلا هستم
۲۱ آبان ۱۳۸۰ در استان بوشهر چشم به جهان گشودم
تو یک خانواده پر جمعیت زندگی میکنم
تو خونه صدام میکنن گاو (چون در حد گاو غذا میخورم)
البته لنگ درازم صدام میکنن :/
از ۸ سالگی می رفتم کلاس زبان
زبانم خوبه
از ۱۰ سالگی کلاس تنیس، بدمینتون، شطرنج رفتم و چنتا مسابقه هم رفتم که تو هر کدومشون سه مقام اول دوم سوم رو دارم
برا خودم یه پا کدبانو، هنرمند هستم
از تفریحاتم بیرون رفتن با دوستان، مسافرت، فیلم دیدنه
از بین درسا زیست رو خیلی دوست دارم و همچنین دوس دارم چند زبان دیگه رو یاد بگیرم
کار با کامپیوتر و گوشیمم خیلی خوبه
دستخطم بد نی
همه ی رنگا رو میدوستم
از ظاهرم کاملا راضیم بقیه میگن خوشگلی ولی از نظر خودم دختری معمولیم
زیاد اهل مدل نیستم از هرچی خوشم بیاد میپوشم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.