متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها پآ‍رت‍ي‍ ک‍ل‍م‍آ‍ت ق‍❤ب‍ من‍ !

  • نویسنده موضوع آقای گودرزی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 264
  • بازدیدها 8,033
  • کاربران تگ شده هیچ

ای کسانی که ایمان آورده آید ! تایپک مرا چگونه دیده اید؟؟؟؟

  • اوه،جذاب

  • واو چه شاعرانه

  • بی نظیر

  • او مای گاد

  • چهار گزینه بالا


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #231
ما گذشتیم و گذشت
آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران
وای به حال دگران...
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #232

|الا ای شاعران!
چشمان او آرایهٔ وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #233
گو دست کِشَد از ناز، این نرگسِ طنّازت
مَردُم همه را کُشتی؛ دیگر که کِشَد نازت؟
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #234
عشق یعنی
من انتخاب می‌کنم چه کسی ویرانم کند....!
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #235
غیرِ رویت، هر چه بینم نورِ چشمم کم شود ...
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #236
به هر دل بستنم عمری پشیمانی بدهکارم
نباید دل به هرکس بست اما دوستت دارم!
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #237
گاه آن‌کس که به رفتن چمدان می‌بندد
رفتنی نیست؛ دو چشمِ نگران می خواهد
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #238
IMG_20200401_191637_543.jpg

شلـیک هر گلوله خشمی است
که از،تفنـگ کم میشود
سینه ام را آماده کرده‌ام
تا‌ تو مهربان تر شوی
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #239
انقدر بی مهابا مرا پس نزن
من راه زیادی را برای تو آمده ام
بگذار کمی استراحت کنم

خودم میروم
 

آقای گودرزی

کاربر خبره
سطح
39
 
ارسالی‌ها
3,584
پسندها
47,940
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #240
هنگامی که لیلی و مجنون ده ساله بودند روزی مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود . استاد سوالی را از لیلی پرسید ، لیلی جوابی نداد ، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت . استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد . لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت. بعد از کلاس ، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت: دیوانه ، مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی و یا لال که به استاد نگفتی . لیلی اشکش در آمد و دوید و رفت .
استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت و گوش مجنون را کشید و گفت : لیلی نه کر بود و نه لال ، از عشق...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا