- ارسالیها
- 11,235
- پسندها
- 5,542
- امتیازها
- 60,919
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- #211
پردهی کس نشد این پردهی میناگون
زشتروئی چه کند آینهی گردون
نام را ننگ بکشت و تو شدی بدنام
وام را نفس گرفت و تو شدی مدیون
تو درین نیلپری طشت، چو بندیشی
چو یکی جامهی شوخی و قضا صابون
گهری کاز صدف آز و هوی بردی
شبهی بود که کردی چو گهر مخزون
چند ای نور، قرینی تو بدین ظلمت
چند ای گنج بخاک سیهی مدفون
کرد ای طائر وحشی که چنین رامت
چون بکنج قفس افکند قضایت، چون
بدر آی از تن خاکی و ببین آنگه
که چه تابنده گهر بود در آن مکنون
مچر آزاده که گرگست درین مکمن
مخور آسوده که زهرست درین معجون
چه شدی دوست برین دشمن بیرحمت
چه شدی خیره برین منظر بوقلمون
بهر سود آمدی اینجا و زیان کردی
کرد سوداگر ایام ترا مغبون
پشتهی آز چو خم کرد روان را پشت
به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.