فقر بود و انزوا
سرنوشت من
پیش از آنکه بشنوم صدای تو!
بعد از آن ببین مرا:
اجتماع دره های لاله ها
گلشن روان سوسن ستاره ها
خواب حوریان از آن من شده
دولت بلند را من از تو یافتم که پر بها شدم؛
سوت و کور بودم آن زمان، کنون
هم نگاه و هم صدا شدم
چون غبار بودم آن زمان زیر پای عابران
هیچ هیچ
با ظهور تو شروع شد قیام من
هیچ بودنم که دیده ای ، بیا ببین چهها شدم ...
✽رضا براهنی