You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شعرکده -*-*ابیات ناب ناب-*-*
تیغ از تو و لبیک نهانی از من | | زخم از تو و تسلیم جوانی از من |
گر دل دهدت که جان ستانی از من | | از تو سر تیغ و جان فشانی از من |
□
گر خاک ز من به اشک خون پالودن | | نالید، منال کو گه آسودن |
زینسان که فراق خواهدم فرسودن | | بر خاک ز من سایه نخواهد بودن |
□
چون زندگی آفت است جانم گم کن | | چون سایه حجاب است نشانم گم کن |
چون بیتو سر و پای جهان نیست پدید | | بر زن سر غمزه و جهانم گم کن |
□
خاقانی اگرچه دارد از درد نهان | | جان خسته و دیده غرقه و دل بریان |
اینک سوی وصل تو فرستاد ای جان | | جان تحفه و دیده مژده و دل قربان |
□
امروز به حالی است ز سودا دل من | | ترسم نکشد بیتو به فردا دل من |
در پای تو کشته گشت عمدا دل من | | شد کار دل از دست، دریغا دل من |
□
خاقانی را غم نو و درد کهن | | آورد بدین یک نفس و نیم سخن |
تا من به تو زندهام به دل کس نکنم | | چون من رفتم تو هرچه خواهی میکن |
□
خاقانی اگر کسی جفا دارد خو | | پاداشن او وفا کن و باز مگو |
آن کن به جهانیان ز کردار نکو | | گر با تو کند جهان نیازاری ازو |
□
خاقانی ازین کوچهی بیداد برو | | تسلیم کن این غمکده را شاد برو |
جانی ز فلک یافتهی بند تو اوست | | جان را به فلک باز ده آزاد برو |
کو آن می دیرسال زودافکن تو | | محراب دل من ز حیات تن تو |
میخانه مقام من به و مسکن تو | | خم بر سر من، سبوی در گردن تو |
□
خود را به سفر بیازمودم بیتو | | جان کاستم و عنا فزودم بیتو |
هم آتش غم به دست سودم بیتو | | هم سودهی پای هجر بودم بیتو |
□