You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| ماهی که قدش به سرو میماند راست | | آیینه به دست و روی خود میآراست |
| دستارچهای پیشکشش کردم گفت | | وصلم طلبی زهی خیالی که توراست |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| من باکمر تو در میان کردم دست | | پنداشتمش که در میان چیزی هست |
| پیداست از آن میان چو بربست کمر | | تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست | | تا بندهی تو شدهست تابنده شدهست |
| زان روی که از شعاع نور رخ تو | | خورشید منیر و ماه تابنده شدهست |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| ماهم که رخش روشنی خور بگرفت | | گرد خط او چشمهی کوثر بگرفت |
| دلها همه در چاه زنخدان انداخت | | وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| امشب ز غمت میان خون خواهم خفت | | وز بستر عافیت برون خواهم خفت |
| باور نکنی خیال خود را بفرست | | تا در نگرد که بیتو چون خواهم خفت |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| نی قصهی آن شمع چگل بتوان گفت | | نی حال دل سوخته دل بتوان گفت |
| غم در دل تنگ من از آن است که نیست | | یک دوست که با او غم دل بتوان گفت |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| اول به وفا می وصالم درداد | | چون م**س.ت شدم جام جفا را سرداد |
| پر آب دو دیده و پر از آتش دل | | خاک ره او شدم به بادم برداد |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| نی دولت دنیا به ستم میارزد | | نی لذت مستیاش الم میارزد |
| نه هفت هزار ساله شادی جهان | | این محنت هفت روزه غم میارزد |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| چون غنچهی گل قرابهپرداز شود | | نرگس به هوای می قدح ساز شود |
| فارغ دل آن کسی که مانند حباب | | هم در سر میخانه سرانداز شود |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
| با می به کنار جوی میباید بود | | وز غصه کنارهجوی میباید بود |
| این مدت عمر ما چو گل ده روز است | | خندان لب و تازهروی میباید بود |