متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار بهترین خاطره‌ات با بهترین رفیقت چیه؟

  • نویسنده موضوع *SHAKIBAgh*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 892
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*SHAKIBAgh*

کاربر خبره
سطح
30
 
ارسالی‌ها
4,166
پسندها
28,326
امتیازها
69,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام دوستان:laie-22mini:
خب هر کسی با بهترین رفیقش :love3:
یه سری خاطره های ناب طوری داره:62:
و با اونا عشق می‌کنه:wubsmiley:
یکیشون رو بگید
راستی اسپم هم
×ممنوع×​
 
امضا : *SHAKIBAgh*

-No Voice

نویسنده انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,228
پسندها
66,816
امتیازها
60,573
مدال‌ها
28
سن
21
  • #2
خنده هامون! همه جا!
 
امضا : -No Voice

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #3
سره امتحان برگه هامونو جابه جا کردیم اونایی که اون بلد نبودو من نوشتم اونایی که من بلد نبودمو اون ههر دومون هم ۲۰ گرفتیم. اون بیست از هرچی بیست داشتم بیشتر بهم چسبید
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

amrouje

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
445
پسندها
17,773
امتیازها
39,173
مدال‌ها
16
  • #4
nana :) nazy.8
ما رفیق پشت درِ دستشویی منتظر موندنا؛ پشت در دستشویی شکلک درآوردنا؛ پشت در دستشویی صدا زدنا و محل ندادنا و واقعا میرما بودیم =|
یادته ؟!همیشه منتظرت بودم تا بیای /:

وَ Shabnm Shabnm.8
یه رفیقم دارم که اگه رل بزنم
کاری میکنه یه روزه کات کنم:)
 
امضا : amrouje

Shabnm

رو به پیشرفت
سطح
4
 
ارسالی‌ها
218
پسندها
9,068
امتیازها
23,913
مدال‌ها
3
  • #5
nana :) nazy.8 مث فوک دست زدناش:)با اون بیبی خوشگل و ناز گفتنش که دهن ما رو سرویس کرده. ی بارم یکی تو کلاس داشت در مورد نازک بودن لباسش حرف میزد، یهو پاشد گفت بله:24:چون من بهش میگم نازک فک کرد صداش کردن.

amrouje Mehrasa.8 ‌ی بار بهم زنگ زد گفتم الو گفت الو.گفتم شما. گف الو مهرآسا، منم.:\
تا چن دیقه داشتم فک میکردم چی چرت و پرت میگه:\ بعد دگ تا صبح فرداش خندیدم :thumbsupsmileyanim: :24:
کت و کول باز کردنامون و «غلط کرده،پاشو بریم دعوا ببینم به چه جرعتی حرف زده» گفتنا..
بقیشم قابل گفتن تو انجمن نیس:\
 

lilix

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
287
پسندها
2,100
امتیازها
11,933
مدال‌ها
13
سن
23
  • #6
یه بار که تو کلاس بزن و بکوب بود همه میرقصیدنو اینا بعد یهو معاونمون در کلاسو باز کرد اومد تو همه سر جاشون تو همون حالتی که بودن خشک شدن بعد این دوست خودشیرین ما طی یه حرکت کتاب رو میز رو گرفت جلو صورتش نشست رو صندلی میخواست بگه که من با اینا نبودم و داشتم درسمو میخوندم جالب اینجا بود که کتابو هم بر عکس گرفته بود
 
امضا : lilix

lilix

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
287
پسندها
2,100
امتیازها
11,933
مدال‌ها
13
سن
23
  • #7
یه بار امتحان دینی سر یه سوال تستی گیر کرده بودیم هر دو مون جواب متفاوت داشتیم من از جوابم مطمئن نبودم بعد جوابو اومدم به دوستم گفتم
گفت که نه جوابت درست نیس مال من درسته اینو بزن(سوال تستی بود)
من جواب که اون گفت زدم غافل از اینکه اونم جوابی که من گفتمو زده
خلاصه جوابی که من گفته بودم و دوستم زده بود درست بود:22:
(دقت کنید تمام این بحث گفتگوی ما طی امتحان بود بعد از امتحان من در حال کتک زدنش بودم):uzi:
 
امضا : lilix

lilix

کاربر انجمن
سطح
10
 
ارسالی‌ها
287
پسندها
2,100
امتیازها
11,933
مدال‌ها
13
سن
23
  • #8
یه بار سر امتحان پیشرفت تحصیلی هممون دسته جمعی تقلبی کردیم چون معلم داشت برگه های امتحانیو صحیح میکرد زیاد حواسش به ما نبود خلاصه مثلا تقلبی ریاضی رو رو دست کسی میکردیم که ریاضیش خوب بود
من زبانم خوب و جوابای زبانو به بچه ها میرسوندم
وسط امتحان بیرون کار داشتم اجازه گرفتم رفتم بیرون برگشتم نشستم سر جام دیدم پاسخ برگم نیست
زیر میز گشتم نبود
زیر صندلی نبود
دور و برم رو زمین هم نیفتاده بود
زیر کاغذای رو میزم نبود
بنظرتون کجا بود؟:22:
یکی از دوستام از اونور کلاس پاشده اومده پاسخ برگ منو برداشته که از روش جوابارو بزنه
اون دوستاییمم که کنارم نشسته بودن در طول این مدت داشتن به ریش من میخندیدن به جای اینکه بگن پاسخ برگم کجاست:sisi3:
 
امضا : lilix

B-nam

نو ورود
سطح
7
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
617
امتیازها
3,623
مدال‌ها
5
  • #9
سر کلاس با کاغذ پاسور درست میکردیم بازی میکردیم چون درسمونم خوب بود کسی کاریمون نداشت!
فوش درست کردنمون (کتف)
به یکی الکی میخندیدیم ایسگاش میکردیم
هی با غلط گیر چیز مینوشتم رفیقم حرص میخورد پاک می کرد
بهش تقلب اشتباه دادم!امتحان پایان ترم خردادم بود!
چند ساعت رفتیم توی مغازه به منو نگاه کردم اخرشم با دوتا یخ در بهشت زدیم بیرون..هی یادش بخیر
M _mobina_
 
آخرین ویرایش
امضا : B-nam

Elena

کاربر انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
363
پسندها
15,129
امتیازها
39,073
مدال‌ها
17
  • #10
N Nadiiia
شب های قبل امتحان که با هم بیداریم بین ساعت 2 تا 4 زنگ میزنه ویدیو کال! بعد حرف نمی زنه :laughting:
تصویرش هس صداش نیست
و این روند تکرار میشه !
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا