متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

وان شات وان شات مجبورم درد بکشم | حبیب.آ کاربر انجمن یک رمان

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام: مجبورم درد بکشم
ژانر: تخیلی، تراژدی
برگرفته از رمان نبرد کوهستان
پیش‌گفتار:
این وان‌شات برگرفته از بخشی از رمان نبرد کوهستان است. منتهی توی این وان‌شات رویداد اصلی تغییر میابد. این وان‌شات صرفا جهت تمرین نوشته شده است امیدوارم لـ*ـذت کافی را از آن ببرید.
نویسنده: حبیب.آ
 

حبیب.آ

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
183
پسندها
5,001
امتیازها
20,913
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #2
پارت اول:
با قدم‌هایی آرام درون حیاط بزرگ عمارتم قدم می‌زنم و به چهره‌ی زیبایش می‌نگرم. موهای طلایی رنگ و چشمان گودافتاده‌اش به آن چهره زیبایی می‌بخشند؛ اما حیف که من او را به عنوان فرزندخوانده‌ی خویش قبول ندارم و برای آسودگی خاطر از شر وی باید او را کنار بزنم.روزگار بدی شده است. زمانی من به دنبال پسرک کوچکی بودم که بتوانم بهش کمک کنم و ازش نگهداری نمایم و حال، بعد از چند سال ملکه گورانتیتان، نوه‌ی خود را که پدرش توسط خشایار به قتل رسیده است را بدون اطلاع من به عنوان فرزندخوانده‌ام معرفی کرده جادوهای لازم را اجرا کرده، می‌خواهم او را به قتل برسانم تا شاید بتوانم از جنوگا خارج شوم.
-پدر! می‌شه علت دشمنی خودتون و خشایار رو برام توضیح بدید؟
صدای آرام و لحن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
عقب
بالا