پاتریک: باب اسفنجی
باب اسفنجی: بله پاتریک!
پاتریک: چرا یکشنبه به دوشنبه اینقدر نزدیکه و ما نمیتونیم کاری بکنیم، ولی دوشنبه تا یکشنبه خیلی دوره و من از بیکاری حوصلم سر میره!
خبرنگار: قبل از هرچیز ضمن تبریک، برای شروع چه حرفی دارید که بزنید؟
آقای خرچنگ: سلام من پول دوس دارم
خبرنگار: چه چیزی باعث شد که رستوران دومتون رو اونم درست کنار شعبه اولتون بسازید
آقای خرچنگ: مایه تیله
پاتریک: ما بچه نیستیم.
باب اسفنجی: چشمات رو باز کن پاتریک؛ ما حباب بازی میکنیم، بستنی میخوریم، ما عاشق بادوم زمینیهای گوگولی مگولی هستیم! تو اسم اینا رو چی میذاری؟