فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار خاقانی

  • نویسنده موضوع ف.شیرشاهی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 155
  • بازدیدها 4,746
  • کاربران تگ شده هیچ

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #61
من به ری عزم خراسان داشتم​
ز آن که جان بود آرزومندش مرا​
والی ری بند بر عزمم نهاد​
نیک دامن‌گیر شد بندش مرا​
از یمین الدین شکایت کردمی​
لیک شرم آمد ز فرزندش مرا​
بس فسادی کافت اخیار شد​
ار ضمیر روح مانندش مرا​
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #62
شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم​
کز باغ خلد نوبر نعما رسد مرا​
دارای دار ملکت او شاه مشرق است​
کانواع نعمت از در دارا رسد مرا​
دریاست شاه و من چو گیا تشنهٔ امید​
کز دست شاه تحفهٔ دریا رسد مرا​
شروان به فر اوست شرفوان و خیروان​
من شکر گوی خیر و شرف تا رسد مرا​
امسال پنجم است کز آنجا بیامدم​
هر روز روزی نو از آنجا...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #63
من که خاقانیم آزاد دلم​
که خرد قائد رای است مرا​
بیش جان را نکنم زنگ زده​
کاینه عیب نمای است مرا​
هم فراغ است کز آئینهٔ جان​
صیقل زنگ زدای است مرا​
نکنم مدح سرائی به دروغ​
که زبان صدق سرای است مرا​
همه حسن در تن من سلطان است​
جز مشامی که گدای است مرا​
به توکل زیم اکنون به...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #64
خاقانی ار به باره کشد دست بدتر است​
از ابرهه که پیل کشد جنگ کعبه را​
دیگر لب بتان نزند بوسه تا زید​
این نذر کرد و رای زد آهنگ کعبه را​
سوگند می‌خورد که نبوسد مگر دو جای​
یا مصحف معظم یا سنگ کعبه را​
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #65
بترس از بد خلق خاقانیا​
ولیکن ز بد ده امان خلق را​
وفا طبع گردان و ایمن مباش​
ز غدری که طبع است آن خلق را​
دروغی مران بر زبان و مدان​
که صدقی بود بر زبان خلق را​
در افعال خلق آشکارا شود​
قضائی که آید نهان خلق را​
هم از خلق سر بزرند از زمین​
بدی کاید از آسمان خلق را​
بد خلق...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #66
خواجه یک هفته اضطرابی داشت​
دو شش افتاد چرخ ازرق را​
رفت و رنگ زمانه پیش آورد​
تا کشد خواجهٔ مزبق را​
زیبقی را به رنگ باید کشت​
که به حنا کشند زیبق را​
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #67
ضمانش کرد به صد سال عمر و مهر نهاد​
قباله‌دار ازل نامهٔ ضمانش را​
به حکم هدیهٔ نوروزی آسمان هر سال​
تبرک از شرف آوردی آستانش را​
مگر که هرچه شرف داد پای پیش کشید​
کنون بقای ابد هدیه داد جانش را​
امام و سرور هر دو جهان که مفتی عقل​
ز لوح محفوظ املا کند لسانش را​
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #68
ای در برگزیده که غواص کرده‌ای​
در بحر فکر خاطر دردانه سنج را​
آن گنج سر به مهر که خاقانیش نهاد​
ذهن تو برگشاد طلسمات گنج را​
در حیرتم ز مهرهٔ فکرت که چون بود​
پنجی گرفته از دو طرف نقش پنج را​
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #69
کبوتر حرم آمد ز کعبهٔ سعدا
بشاره داد چو دلالهٔ عروس سبا
چو هدهدی که سحر خاست بر سلیمان‌وار
مبشر دم صبح آمد و برید صبا
 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

Hilary

کاربر حرفه‌ای
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2,233
پسندها
1,120
امتیازها
16,273
  • #70
خاقانیا به جاه مشو غره غمروار

گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا

کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار

زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا

رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند

بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا

نه در نبات این بدلی آمد از قدر

نه در نجوم آن خللی آمد از قضا

ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود

دور فلک به کار و قرار زمین بجا

و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار

بند فلک گسسته و جرم زمین هبا

 
آخرین ویرایش
امضا : Hilary

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا