متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار تا حالا شده واسه یه رمان گریه کنی؟؟

  • نویسنده موضوع PaRIsA-R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 158
  • بازدیدها 7,441
  • کاربران تگ شده هیچ

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,551
پسندها
64,253
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • #21
فصل آخر رمان های مودب پور به خصوص یلدا و یاسمین.
و بامداد خمار که سراسر درد و بدبختی بود.
گریه نکردم اما ناراحت شدم!
 
امضا : FATEME078❁

lightbringer

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
40
امتیازها
65
  • #22
نه ولی ارباب مگس ها ناراحتم کرد چون اونایی که مردن همشون بچه بودن خیلی غم انگیزه که بچها بمیرن
 

snow80

کاربر انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
407
امتیازها
4,233
مدال‌ها
1
سن
22
  • #23
آه کشیدم،خاک بر سر بدبختش کنن هم گفتم اشک هم تا پشت پلک هام اومده ولی نذاشتم بیاد بیرون رمان داستانی خیالیست ارزش اشک نداره:)
 
امضا : snow80

Ivegotsockes

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
96
امتیازها
528
مدال‌ها
1
  • #25
اره رمان بگذار امين دعايت باشم.اسطوره.بغض ترانه ام مشو رمان هاي مودب پور بچه تر كه بودم حتي واسه كتاباي لموني اسنيكت هم گريه كردم
 

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,263
پسندها
19,567
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
  • #26
گریه کردم
سر رمان های:
اسطوره
قرارنبود.
گناهکار
ادم دزدی به بهانه عشق
بباربارون

بقیه رمان هارو یادم نمیاد:
)
 
امضا : S_MELIKA_R

masome_a

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
689
پسندها
7,755
امتیازها
24,673
مدال‌ها
15
  • #28
اینقد زیاده نمیدونم کدومو بگم!
 
امضا : masome_a

81fati

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
381
پسندها
12,482
امتیازها
50,673
مدال‌ها
1
  • #29
آره واسه رمان چشم هایی به رنگ عسلی گریه کردم.
 
امضا : 81fati

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • #30
معلومه
واسه رمان بی برگشت ، اسطوره و سفر به دیار عشق و یه چندتا دیگه که اسمشون یادم نیست
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا