متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های عظیمه ایرانپور

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #1

سال ها از قهر من با آینه رد می شود
دارد این دلتنگی امشب خارج از حد می شود

باز دنبال خودم می گردم اما نیستم
حالم از سرگیجه و آشفتگی بد می شود
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #2
زمین پیر دوباره به شوق دیدن یار
به خاک گفته: بخند و به ابر گفته: ببار

به دست آدم اگرچه شکسته پشت زمین
بلند می شود از جا به احترام بهار​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #3
برف می بارید و باران گلوله بر سرش
خون و آتش بود و یاد بغض داغ مادرش

درهجوم تیر و ترکش، توی ذهنش نقش بست
سجده ی جن و ملک بر جسم و روح برترش​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #4
رفتم میان خاطره ها زندگی کنم
بی تو چگونه... آه... چرا زندگی کنم؟!

از دست های سرخ زمین زخم خورده ام
تا در نگاه سبز خدا زندگی کنم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #5
می خواهم از مسیر زمستان سفر کنم
برشانه های برف شبی را سحر کنم

از مرزهای کشور خورشید و شهر نور
برگردم و به قامت یلدا نظر کنم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #6
کاش می شد آسمان یک بار می آمد به خاک
می نشست و حرف می زد با زمین سینه چاک

می نشست و با نگاه آبی و بارانی اش
چشم های سرخ اهل خاک را می شست پاک​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #7
گاه دریا با تمام بخشش و آرامشش
مهد طوفانی مهیب و بی محابا می شود
بستر روزی رسان مردم ساحل نشین
حامل امواج مرگ و خشم و غوغا می شود​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #8
گاه آغوش زمستان گرم گرمت می کند
تیر تابستان ولی قندیل بسته در دلت
گاه زنده می شوی درفصل مرگ برگ ها
در بهار انگار مهر مرگ خورده بر دلت​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #9
گاه آوای فراموشی برایت مرهمی
بر هجوم زخم های سرخ دنیا می شود
گاه اما با به یاد آوردن یک خاطره
پنجره های دلت رو به خدا وا می شود​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,402
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #10
گاه مثل رقص گل بر روی موج رودها
توی افت و خیز دنیا دل سپردی به مسیر
گاه اما مثل سنگ محکمی در عمق رود
باوجود هر فشاری ایستادی ناگزیر​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا