شعرکده جویباری از احساسات .

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

ای کاش مانند ِ کبـــــــوتر پر بگیرم
بر لب، نشان از برگ ِ نیلوفر بگیرم

آه ای خدای موج و طوفان ، قایقم را
یک دم رهــــا کن تا کمی لنگر بگیرم

این کیمیای تازه دستاوردِ عشق است:
از آب و از خاک و هوا ، آذر بگیرم

دراین کویرخشک، فصل ِ بارشی نیست
باید که وام از چشـــــم های تر بگیرم

دیوانه ام من: همچنان امّیــــــــد دارم
ققنـــــــوس از این تلّ ِ خاکستر بگیرم

زندان نمی فهمد شعـــــــاع ِ بودنم را
ای کاش مانند کبـــــــــــوتر پر بگیرم

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

اگــــر مادر نباشـــد زنــــــدگی نيست
به خـــورشيـــد فلك تابنــــدگی نيست

خدا عشق است و مادر كعبه‌ عشق
به آنان بنـــــدگی،شرمندگی نیست

.
.

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

بی تو من، ثانیه تا
ثانیه را پیر شدم

من همان،کوه غرورم
که زمین گیر شدم

مثل پروانه ی بی تاب
در اندیشه ی نور

با دلی سوخته از
زندگی ام سیر شدم..✌️

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

دلم آغوش میخواهد
ولی دور از هوس باشد

هزاران قمری عاشق
ولی دور از قفس باشد

میانِ این همه دلدار
فقط ارام جانم اوست

که تا جان در بدن دارم
برایم هم نفس باشد‍♂

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

گفتم «بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

سرسبز دل از شاخه بریدم ، تو چه کردی ؟
افتادم و بر خاک رسیدم ، تو چه کردی ?

من شور و شر موج و تو سرسختی ِ ساحل
روزی که به سوی تو دویدم ، تو چه کردی ؟

هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی
من قاصد ِ خود بودم و دیدم تو چه کردی

مغرور ، ولی دست به دامان ِ رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم ، تو چه کردی ؟

«تنهایی و رسوایی » ، « بی مهری و آزار »
ای عشق ، ببین من چه کشیدم تو چه کردی !

#فاضل_نظری

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

آنکه دائم …
نفسش حس تو را داشت منم..!
این چنین …
عشق تو در سینه نگهداشت منم..!
آنکه در ناز …
فرو رفته و شاداب تویی..!
آنکه دل کاشت …
ولی دلهره برداشت منم..!

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

یا مشکل ارسال پیام از دل ما بود
یا منبع گیرنده ی قلب تو خراب است

زاییده ی دردیم و به بار آمده ی عشق
در مکتب ما عشق فقط حرف حساب است

یک جمله بگو دلبرکم حرف دلت چیست
عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را

جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ‏ست‏
با گرم‏ترین پرتو خورشید بیارا

از دیده بر آنم همه را جز تو برانم‏
پاکیزه کنم پیش رخت آینه‏ ها را

من برکه ی آرام وُ تو پوینده نسیمی‏
دریاب ز من لذت تسلیم و رضا را

گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را

هر لحظه که گل بشکفد آن لحظه بهار است‏
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را

می ‏خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم‏
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را

از باده اگر مستی جاوید بخواهی‏
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا

 

[¦[☆ Atrin ☆]¦›]

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است