- ارسالیها
- 11,709
- پسندها
- 10,744
- امتیازها
- 67,173
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- #351
وای اگر عشق به من قدرت ایمان بدهد
جرات لمس لب از آن لب خندان بدهد
لذّت بوسه و یک عمر پریشانی و... آه
مثل آن گندم ممنوعه که شیطان بدهد
رقص اندام بلورین تو در شعر من و
بغض انباشته در سینه که باران بدهد
مُجرم موی تو بر شانه ی لُختت ریخته
شعله افشان شده تا تکیه به طوفان بدهد
چشم سبزت که زده طعنه به گل های بهار
خبر از گرمی یخ های زمستان بدهد
خواستن آخر این قصه شد و زود رسید
وای اگر عشق در این مرحله فرمان بدهد
شرح افسانه ی ما و غزلی نیمه تمام
عشق باید که به این مسئله پایان بدهد
جرات لمس لب از آن لب خندان بدهد
لذّت بوسه و یک عمر پریشانی و... آه
مثل آن گندم ممنوعه که شیطان بدهد
رقص اندام بلورین تو در شعر من و
بغض انباشته در سینه که باران بدهد
مُجرم موی تو بر شانه ی لُختت ریخته
شعله افشان شده تا تکیه به طوفان بدهد
چشم سبزت که زده طعنه به گل های بهار
خبر از گرمی یخ های زمستان بدهد
خواستن آخر این قصه شد و زود رسید
وای اگر عشق در این مرحله فرمان بدهد
شرح افسانه ی ما و غزلی نیمه تمام
عشق باید که به این مسئله پایان بدهد