... من در پي ردّ تو كجا و تو كجايي
دنبال تودستم نرسيدهست به جايي
اي «بوده» كه مثل تو نبودهست، نگوهست
اي «رفته» كه در قلب مني گر چه نيايي
اين عشق زمينيست كه آغاز صعود است
پابند «هوس» نيستم اي عشق «هوايي»
قدر تني از پيرهني فاصله داريم
واي از تو چه سخت است همين قدر جدايي
اي قطب كشانندهي پرجاذبه، ديگر
وقت است دل آهنيام را بربايي*
گفتي و نديدي و شنيدي و نديدم
دشنام و جفايي و دعايي و وفايي
يك عالمه راه آمدهام با تو و يك بار
بد نيست تو هم با من اگر راه بيايي