شعرکده جویباری از احساسات .

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 761
  • بازدیدها 10,158
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #711
بغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند!


دلمان تنگ شد و قافیه ها ریخت بهم...!


من که هرگز به تو نارو نزدم حضرت عشق


پس چرا زندگیه ساده ی ما ریخت بهم

✌️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] HONEYEH

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #712
گِردِ خود سردار، یا بر دار میخواهی چه کار؟
این همه عاشق کُشِ خونخوار می خواهی چه کار؟

لشکر چنگیز صف بسته به دور چشم هات
سربداران را در این پیکار می خواهی چکار؟

در رگم جاری ست خون سرخ ِماهی های شهر ...
برکه را با مرغ ماهی خوار می خواهی چکار؟

هر کسی می بیند ات در دم، نظامی می شود
در دل ِخود مخزن الاسرار می خواهی چه کار؟

عشق را بیرون بریز از سینه ات این درد را
پابه ماه ِقلب ناهنجار می خواهی چه کار؟

عاقبت پر می زند از بام تو این مرغ را
در کنارخویش بالاجبار می خواهی چه کار؟

چوب حراج است آنچه می زند بر مال ِخود
بیش از این ها گرمی ِ بازار می خواهی چه کار؟

شاعرم کردی !بپرسم از درو دیوار خود
شعرهای از خودت بیزار می خواهی چه کار؟

وقت اعدام است باید ماشه را محکم کشید
عشق را بر سینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #713
‍ من مَستمُ و بِنگر ؛به دلم هست هیاهو
در بندِ دو چَشمانِ توأم ؛ ای گُلِ جـادو

ژرفی به نگاهت بوَدُ و دل همـهْ بیتاب
در گوشهٔ زندانِ توأم ؛ زان خَمِ گیسـو

گر زلفِ رهایِ تو مـرا ؛ دست توان بوُد
از دورِ فلک میگذرم ؛ تا که به هر سو

از بَزمِ شبم با گُل و پروانه ؛ چه دانی ؟
تا صبحِ سَحَر رنگ نمانده ست به این رو

نازم که سـراغ از منِ بیچــاره بگــیری
کِیْ میشود آن دَم که کـنم پیرَهَنَت بو؟

ای لَعلِ لبانت همهْ چون جامِ شِکَر ریز
یک دَم چو مسیحا بِدَمی،آن نَفَسَت کو ؟

عشقی که به سر دارم از آن طُرّهٔ گیسو
اینم که شـدم طالبِ آن ؛ شــانهٔ پُر مو

تا سَر بِنَهـادم به رَهَت ؛ تـاب نـــدارم
چون آبِ روانی شده ام در پس ِ هر جو

بر بامِ فلک تا به ابد ؛ رقـص کُنانـــم
چون طالعِ من بسته به یارِ خوشِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #714
هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گل مردم خواری

انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهاده ای چه می‌پنداری

♠️
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #715
.

.. ' 12 '..
9- ⇧ -3 ❤️❤️:❤️❤️
' . 6 . '

با من بیا "زیبای من "
تا" عشق" مهمانت کنم

دردی اگر داری "بگو"
با "بوسه "درمانت کنم

"آرامشت" را بیخیال...
امشب به "ساز" من برقص

پاسخ بگو،
"پلکی بزن" تا م**س.ت "و حیرانت کنم


❣❣:❣❣
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #716
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #717
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #718
بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند
گل نمی روید.چه غم گر شاخساری بشکند

باید این آیینه را برق نگاهی می شکست
پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

شانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواه
تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند

کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد
قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #719
در گذر از عاشقان رسید به فالم
دست مرا خواند و گریه کرد به حالم

روز ازل هم گریست آن ملک م**س.ت
نامه تقدیر را که بست به بالم

مثل اناری که از درخت بیفتد
در هیجان رسیدن به کمالم

هر رگ من رد یک ترک به تنم شد
منتظر یک اشاره است سفالم

بیشه شیران شرزه بود دو چشمش
کاش به سویش نرفته بود غزالم

هر که جگرگوشه داشت خون به جگر شد
در جگرم آتش است از که بنالم
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,938
پسندها
10,898
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
23
 
  • نویسنده موضوع
  • #720
ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ

گر شور به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ

با من سر پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ

من رستم و سهراب تو! این جنگ چه جنگی است
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دلتنگ
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
عقب
بالا