جویباری از احساسات .

  • نویسنده موضوع ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 761
  • بازدیدها 19,580
  • کاربران تگ شده هیچ

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
نمی دانم كه دانست او دلیل گریه هایم را ؟
نمی دانم كه حس كرد او حضورش در سكوتم را ؟
و میدانم كه می دانست زعاشق بودنش مستم
وجود ساده اش بوده كه من اینگونه دل بستم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
ديگر نخواهم گفت من و تنهايي

ديگر نخواهم نوشت من تنها هستم

ديگر از فاصله ها دلگير نخواهم شد

ديگر بدون تو بغض نخواهم كرد

چرا كه ديگر در اين دنيا زندگي نخواهم كرد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
به پیش روی من، تا چشم یاری می کند، دریاست

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست

در این ساحل که من افتاده ام خاموش

غمم دریا، دلم تنهاست...

وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست !

خروش موج با من می کند نجوا:

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت...

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت...

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست..

زپا این بند خونین بر کنم نیست..

امید آن که جان خسته ام را

به آن نا دیده ساحل افکنم نیست...!
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
آرزو دارم شبي عاشق شوي

آرزو دارم بفهمي درد را

تلخي برخوردهاي سرد را

مي رسد روزي كه بي من سر كني

دست من کوتاه از دیدار توست

قلب من اما همیشه یاد توست

بهترینی هر کجا هستی بدان

هر کجا باشم دلم در یاد توست

مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني ...
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
هوای قلب من امروز..
هوای سرد تنهاییست...

دل من یاد تو افتاد...
چقدر جای دلت خالیست...

حضورت گر کنارم نیست...
نگاهت گر به سویم نیست...

ولی جای قدمهایت هنوزم...
در دلم باقیست...


‌‌
‎‌‌
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست

سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
چو لعل شکرینت بوسه بخشد
مذاق جان من ز او پر شکر باد

مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد

و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فرو ریزد

من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
15/11/18
ارسالی‌ها
11,704
پسندها
10,728
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
بمون ولی به خاطرِ غرور خسته‌ام برو
برو ولی به خاطرِ دل شکسته‌ام بمون

به موندن تو عاشقم، به رفتن تو مبتلا
شکسته ام ولی برو، بریده‌ام ولی بیا

چه گیج حرف می‌زنم، چه ساده درد می‌کشم
اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم!

تو را نفس کشیدم و به گریه با تو ساختم
چه دیر عاشقت شدم، چه دیرتر شناختم…
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] OLD LOVER
عقب
بالا