فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار مجتبی کاشانی

  • نویسنده موضوع ldkh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 1,311
  • کاربران تگ شده هیچ

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #31
گاه می انديشم
که چه دنيای بزرگی داريم
و چه تصوير به هم ريخته ای ساخته ايم از دنيا
در چه زندان عبوسی محبوس شديم
چه غريبيم در آبادی خويش
و چه سرگردان در شادی و ناشادی خويش
آدميزاده درختی ست که بايد خود را بالا بکشد
ببرد ريشه خود را تا آب
بی امان سبز شود ، سايه دهد... مجتبی کاشانی
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #32
خانه ام هرجا بود
کاش در فاصله ای دورتر از بانگ سياستها بود
کاش معنای سياست اين بود
که قفس ها را در آن حبس کنيم
تا نفس ها آزاد شوند
کسی از راه قفس نان نخورد
و کبوتر نفروشد به کسی ... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #33
نازنين
داس بي دسته ما
سالها خوشه نارسته بذري را برمي‌چيند
كه به دست پدران ما بر خاك نريخت
كودكان فردا
خرمن كشته امروز تو را مي‌جويند
خواب و خاموشي امروز تو را
در حضور تاريخ
در نگاه فردا
هيچكس بر تو نخواهد بخشيد
باز هم منتظري؟
هيچكس بر در اين خانه نخواهد كوبيد
و نمي‌گويد برخيز
كه صبح است،
بهار آمده است
تو بهاري
آري
خويش را باور كن مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #34
هیچ کس جز تو نخواهد آمد
هیچ کس در این خانه نخواهد کوبید
شعله روشنی این خانه تو باید باشی
هیچ کس جز تو نخواهد تابید
چشمه جاری این دشت تو باید باشی
هیچکس جز تو نخواهد جوشید
سرو آزاده این باغ تو باید باشی
هیچکس جز تو نخواهد رویید
باز کن پنجره صبح آمده است
در این خانه رخوت بگشای
باز هم منتظري؟
هيچكس بر در اين خانه نخواهد كوبيد... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #35
این جهان آئینه کردار ماست
خوب یا بد هرچه هست آثار ماست
اهل عشق ، اهل علم ، اهل تخت
کار ما کردند هم آسان و سخت...
اهل علم آمد به دانائی فزود
اهل عشق آئین زیبائی گشود...
اهل تخت آمد حکومت دار شد
خلق از کردار او بیمار شد
با زبان صدها اسیر آزاد کرد
در نهان با مردمان بیداد کرد
اهل تخت آمد که نادانی کند
هرچه آبادیست ویرانی کند
حاکمان اندیشه در غل کرده اند
عاشقان دنیا پر از گل کرده اند
حاکمان خود عاقبت گم کرده اند
عاشقان خود وقف مردم کرده اند ... مجتبی کاشانی
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #36
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده عشق
آفریننده ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی ،زیبایی و به خرد می خواند... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا