شاعر‌پارسی اشعار مجتبی کاشانی

  • نویسنده موضوع ldkh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 1,239
  • کاربران تگ شده هیچ

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
عشق مانند هوا
همه جا موجود است
تو نفسهایت را قدری جانانه بکش مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
من صمیمی به شحنه ای گفتم
عدل را می شود گزید هنوز
جای زندان کمی گلستان ساخت
به دل مردمان رسید هنوز... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
نسل سرخورده ای از درد به طغیان آمد
نسل دل مرده ای از درد به فریاد رسید
نسل سرمازده ای خود را از برج به پائین افکند
دختر واله ای از قله برج
برج میلاد به خون آذین شد...
کاش در لحظه طوفانی مرگ
با تو آنجا بودم
حرف مهر آمیزی تقدیم دلت میکردم
پشیمانی احساس ترا می پختم
به تو چتری میدادم هنگام فرود
کاش می بودم و پرتاب ترا
من به پرواز بدل میکردم
کاش در کندوی تلخ دل تو
کار زنبور عسل میکردم...
کاش روزی که بزرگان و سران
پرده برداری از آنرا آغاز کنند
کسی از هجرت محزون تو یادی بکند
پرده بردارد از راز تو نیز
و بگوید چه کسی مسئول قتل تو بود؟
و بپرسد چه کسی مسئول نسل تو بود؟
و بپرسد که چرا؟
دست نسل تو کسی چتر نداد
بر سر راه تو شمعی نفروخت...

نسل پر اوج تری
برج کم اوج تری
شاید ایران کم موج تری باید ساخت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
عاقبت در دام می افتیم ما
دام ما ای کاش در کوی تو باد
تیر ما هم از کمانی می رسد
آن کمان ای کاش،ابروی تو باد مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
ذهن ما باغچه است
گل در آن باید کاشت
و نکاری ،گل من
علف هرز در آن می روید
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن
ه*رز آن علف است مجتبي كاشاني
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
عشق آمد خويش را گم كن عزيز
قوتت را قوت مردم كن عزيز
عشق يعني خويشتن را گم كني
عشق يعني خويش را گندم كني
عشق يعني خويشتن را نان كني
مهرباني را چنين ارزان كني
عشق يعني نان ده و از دين مپرس
در مقام بخشش از آئين مپرس
هركسي او را خدايش جان دهد
آدمي بايد كه او را نان دهد مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
عشق را وارد كلام كنيم
تا به هر عابري سلام كنيم
و به هر چهره اي تبسم داشت
ما به آن چهره احترام كنيم
هركجا اهل مهر پيدا شد
ما در اطرافش ازدحام كنيم...
«سالكا» اين مجال اندك را
نكند صرف انتقام كنيم
در عمل بايد عشق ورزيدن
گفتگو را بيا تمام كنيم
عابري شايد عاشقي باشد
پس به هر عابري سلام كنيم. مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
از میان کبود آهن و دود
می فرستم به اهل عشق درود
و به هر کس که اهل آزادی است
اهل شور آفرینی و شادی است
و به هر کس که شعر میخواند
شعر را شهر عشق می داند
حیف شد عاشقی ولی گم شد
خشکسالی نصیب مردم شد... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
گوشها منتظر بانگ جرس ها من اند
کوچه ها منتظر بانگ قدم های تواند
تو از این برف فرو آمده دلگیر مشو
تو از این وادی سرما زده نومید مباش
«دي» زمانی دارد
و زمستان اجلش نزدیک است
من صدای نفس باغچه را میشنوم ... مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
22/5/17
ارسالی‌ها
1,430
پسندها
2,338
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
زير باران بيا قدم بزنيم
حرف نشنيده اي به هم بزنيم
نو بگوييم و نو بينديشيم
عادت كهنه را به هم بزنيم
و زباران كمي بياموزيم
كه بباريم و حرف كم بزنيم
كم بباريم اگر، ولي همه جا
عالمي را به چهره نم بزنيم
چتر را تا كنيم و خيس شويم
لحظه اي پشت پا به غم بزنيم
سخن از عشق خود بخود زيباست
سخن عاشقانه اي به هم بزنيم
قلم زندگي به دست دل است
زندگي را بيا رقم بزنيم
«سالكم» قطره ها در انتظار تواند
زير باران بيا قدم بزنيم مجتبي كاشاني
 
امضا : ldkh

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا