متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار عاشقانه ی شوم|maedehvarnoکاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع maedehvarno
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 734
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

maedehvarno

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
51
پسندها
646
امتیازها
3,713
مدال‌ها
6
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #11
اینجا منی افتاده بر دامان ساعت ها
در التماس از عقربه درگیر منت ها
نه برنمی گردد دگر آن روزهای خوش
من غرق می گردم در این مرداب حسرت ها
نه من دگر او را نخواهم دید می دانم
می فهمم از حال دلم گویاست حالت ها
خود رفته ام کوی او اما پشیمانم
آه از ندانم کاری ام آه از حماقت ها
آخر فقط من عاشقش بودم ولی او نه
این شهر هم پرگشته از این دست حکایت ها
لعنت به من باید برایش جنگ می کردم
جا مانده ام در زیر آوار شماتت ها
 

maedehvarno

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
51
پسندها
646
امتیازها
3,713
مدال‌ها
6
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #12
برگ تنهای زرد پاییزم
چیز خوبی در انتظارم نیست
غیر از این کفش های بی انصاف
هیچ کس در زمین کنارم نیست
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
3
بازدیدها
371
عقب
بالا