گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سرو پناه | هاجر منتظر کاربر انجمن یک رمان

[حصار آبی]

نام رمان: سرو پناه
ژانر: #اجتماعی #تراژدی #جنایی
خلاصه رمان:
طوفانی که بی‌خبر و به ناگه سرنوشت خانواده‌ای را به سویی نامشخص می‌کشاند و دست روزگار پیوند برادری را بین دو کودک بست. برادرهایی که پناه هم شده و اکنون با گذشت زمان باید با آنچه که همه‌چیزشان را به یغما برده، روبه‌رو شوند و تلاش کنند تا دست‌هایشان از هم جدا نشود.
سرو پناه

 

[P A R I S A]

سلام واقعا رمان زیبایی بود
از نوع نگارش یا شخصیت پردازی ها، حتی گاها تصویر سازی که توی ذهن من شکل میگرفت...
کلاً همه چیز یه چیزی فراتر از فوق العاده بود
بهتون تبریک میگم
به امید موفقیت های بیشتر

 

[Armita.sh]

سلام سلام.
باعث افتخارمه که از مخاطبان سرو پناهم.
قبلاً هم گفتم ژانر تراژدی اجتماعی رو واقعاً دوستم و قلم شما هم خیلی خیلی بیشتر.
توصیفاتی که به‌جا و کافیه، و ایده‌تون رمان رو متمایز می‌کنه.
شخصیت‌پردازی هم که نگم، حامد رو خیلی دوست دارم. به‌نظرم قلب خیلی پاکی داره.
قلمتون مینو و جاودان^_^

 

[روناهی]

سلام بر دوست قشنگ خوش قلمم
سروپناه اسم خوش آوایی بود که از همون اول دل آدم رو قلقلک میده که من یه حرفی دارم. بیشتر هم تراژدی عاشقانه می‌خورد از نظرم. خلاصه خوب بود ولی جمله بندی برام پراکنده بود حس می‌کردم زمان افعال ریخته بهم. از همون اول دیالوگ ها آدم رو متعجب میکنه که با یه رمان دوزبانه طرفی. نقطه قوتش اینه که این ترجمه هم بار ادبی داره یعنی حس نمیکردی کم گذاشته البته خب این رو یه دوزبانه بهتر میفهمه. اما باز هم از لحاظ بصری من رو اذیت می‌کرد باید میگشتم پیدا کنم. میشد اینها رو مورب یا بولد بنویسی؟
یکم جدایی داشت برام یعنی اول امیر می‌خورد زمین بعد رویا میومد کنارش. میشد همراه افتادن دیالوگ با صدای جیغ داشته باشیم همین یعنی حضور مادرش البته خب سلیقه طور هم هست.
یه مشکل ورود بسیار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حصار آبی]

سلام واقعا رمان زیبایی بود
از نوع نگارش یا شخصیت پردازی ها، حتی گاها تصویر سازی که توی ذهن من شکل میگرفت...
کلاً همه چیز یه چیزی فراتر از فوق العاده بود
بهتون تبریک میگم
به امید موفقیت های بیشتر

علیک سلام، خیلی ممنون از نظر قشنگی که دادی. خوشحالم که تونستم چیزی رو بنویسم که مورد رضایت و تحسینت باشه و ازش لذت ببری.
منم برات آرزوی موفقیتای بیشتر رو دارم و از آرزوی قشنگت خیلی ذوق کردم

 

[حصار آبی]

سلام سلام.
باعث افتخارمه که از مخاطبان سرو پناهم.
قبلاً هم گفتم ژانر تراژدی اجتماعی رو واقعاً دوستم و قلم شما هم خیلی خیلی بیشتر.
توصیفاتی که به‌جا و کافیه، و ایده‌تون رمان رو متمایز می‌کنه.
شخصیت‌پردازی هم که نگم، حامد رو خیلی دوست دارم. به‌نظرم قلب خیلی پاکی داره.
قلمتون مینو و جاودان^_^

علیک سلام حقیقتش من اوایل فکر می‌کردم،جز اون دسته‌ای که فقط لایک می‌کنن و خیلی برام عجیب بود که گفتی رمان مورد علاقته و دنبالش می‌کنی. کلی بهم انرژی و انگیزه داد.
نظر قشنگی که الان دادی هم در کنارش... واقعا نمی‌دونم چه جمله‌ای بگم که ارزشش وو برسونه.
خوشحالم که خوشت اومده و امیدوارم تا آخرش همراه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حصار آبی]

سلام بر دوست قشنگ خوش قلمم

علیک سلام، بر تو ای آشوب نویس، آشوب ننویس.

سروپناه اسم خوش آوایی بود که از همون اول دل آدم رو قلقلک میده که من یه حرفی دارم. بیشتر هم تراژدی عاشقانه می‌خورد از نظرم

منتقدی مبارک، جدا که چقدرم به نگاه دقیق و تیزبینت میاد.

خلاصه خوب بود ولی جمله بندی برام پراکنده بود حس می‌کردم زمان افعال ریخته بهم. از همون اول دیالوگ ها آدم رو متعجب میکنه که با یه رمان دوزبانه طرفی. نقطه قوتش اینه که این ترجمه هم بار ادبی داره یعنی حس نمیکردی کم گذاشته البته خب این رو یه دوزبانه بهتر میفهمه. اما باز هم از...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

["Taraneh"]

سلام به نویسنده خوش‌قلم من
عنوانی که برای نوشته انتخاب کردی، بسیار زیبا بود و آمیخته با آرایه
ایده جدیدی که داشتی عرب‌تباربودن شخصیتت بود، توصیفات رو دوست داشتم به به جا بود، حجم مونولوگ و دیالوگ هم همین‌طور عزیزم ولی من دوست داشتم انتقال احساسات از اون چیزی که هستش بهتر هم باشه
سرو پناه ایده نویی رو داشت که این نهایت خلاقیت نویسنده خوش‌قلم من رو نشون میده، شخصیت حامد هم بسیار شخصیت مثبتی بود و در کُل من از خوندن این قلم زیبا لذت بردم.
موفق باشی

 

[asalezazi]

سلام سرپرست قشنگم
سرو پناه تا پست پنجاه خوندم. اولش که عربی بود هم خوندنش سخت بود و طولانی
اما از ادامه مهدی که مطمئنم همون امیر فوق العاده شد. خیلی خوب داره داستان پیش میره نثرشم عالیه
فقط ویراستاری نیازه

 

[Z.MOSLEH❁]

سلام به نویسنده‌ی خوش قلم
سرو پناه رمانیه با شخصیت‌های دوست داشتنی، احساسات قشنگ و وایب خوب –با تمام درد و سختی‌های حامد و مهدی... بسی موضوعش رو می‌پسندم و مرسی از تو که به زیبایی و خوش‌قلمی، می‌نویسی امیدوارم بهترین‌ها برای تو و سرو پناه اتفاق بیفته و توی نوشتنش موفق باشی عزیز دلم
یه پ.ن ریز: از سرعت لایک‌ها تعجب نکن، آفلاین خونده بودمش. و این‌که باز هم مزاحمت می‌شم تا بتونم همراهت بشم