مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sh@mi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/1/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #601
سلام. ی رمانی بود که دختره اسمش مهیا بود و برای اینکه پدرش توی فروش فرش ورشکست نشه با پسر شریک پدرش ازدواج میکنه در حالی که دوسش نداشته بعد از مدتی بهنام میفهمه و همزمان با ازدواج برادر بهنام و خواهر مهیا، از هم طلاق میگیرن و می‌فهمن که مهیا بارداره.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #602
سلام. ی رمانی بود که دختره اسمش مهیا بود و برای اینکه پدرش توی فروش فرش ورشکست نشه با پسر شریک پدرش ازدواج میکنه در حالی که دوسش نداشته بعد از مدتی بهنام میفهمه و همزمان با ازدواج برادر بهنام و خواهر مهیا، از هم طلاق میگیرن و می‌فهمن که مهیا بارداره.
رمان تو هنوز اینجایی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

الهام دلخوش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/2/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #603
سلام دوستان دنبال یک رمان می گردم که یک دختر توی خانواده به خاطر یک توطئه تردد شده اما این دختر کم نمیاره و به زندگیش ادامه می ده و در آخر متوجه میشه که دوستش همه این توطئه ها روکردن
 

الهام دلخوش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/2/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #604
چیز زیادی از رمان یادم نیست فقط یادمه این دختر یک شب توی خونه تنهاست و صداهای عجیب می شنوه و زنگ می زنه به نامزد خواهرش اما همون لحظه یک نفر اونجاست یک سریع عکس می گیره و این دختر متهم می کنه به نامردی با خواهرش
 

الهام دلخوش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/2/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #605
یک رمان خوندن که دختر مادرش خیلی مریضه می ره توی خیابون سوار یک ماشین میشه باهاش رابطه برقرار می کنه که اون پسر دکتر دندان پزشک از آب در میاد و متوجه میشه کهاین دختر اولین بارش بوده که این کار کرده و می خواد بهش کمک کنه و بعدها متوجه میشه باهم فامیل هستن ، پسره عاشقش میشه
 

Banafshe

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/12/19
ارسالی‌ها
566
پسندها
2,908
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
23
سطح
12
 
  • #606
سلام دوستان دنبال یک رمان می گردم که یک دختر توی خانواده به خاطر یک توطئه تردد شده اما این دختر کم نمیاره و به زندگیش ادامه می ده و در آخر متوجه میشه که دوستش همه این توطئه ها روکردن
چیز زیادی از رمان یادم نیست فقط یادمه این دختر یک شب توی خونه تنهاست و صداهای عجیب می شنوه و زنگ می زنه به نامزد خواهرش اما همون لحظه یک نفر اونجاست یک سرئی عکس می گیره و این دختر متهم می کنه به رابطه داشتن با نامزد خواهرش
رمان سفر به دیار عشق
 
امضا : Banafshe
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

الهام دلخوش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/2/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #607
دوستان یک رمان خوندم که دکتر پرستاره و پدرش به خاطر قتل توی زندان هستش و شرط می ذارن که با پسر خانواده ازدواج کنه ،پسر بعد ازدواج کلی دختر می زنه اما بعد عاشقش میشه کسی اسم رمان می دونه بهم بگه لطفا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

الهام دلخوش

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
2/2/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
13
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #608
دوستان یک رمان خوندم که اسمش یادم نیست ، از اونجا شروع میشه که دختر داستان به خاطره تهیه دارو های مادرش شب سوار ماشین سفید رنگ میشه و باهاش رابطه برقرار می کنه و پسره متوجه میشه که دختره اولین رابطه رو داشته ، پسره که پزشک دندان پزشک سعی می کنه که به دختر کمک کنه ، عاشقش میشه و بعد متوجه می شن که فامیل هم هستن و در آخر با هم ازدواج می کنن کسی اسم این رمان می دونه بهم بگه خواهشمی کنم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

مهسا ذ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/1/20
ارسالی‌ها
38
پسندها
65
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #609
سسلام دوستان گلم یه رمان بود دختره توی کتابفروشی کار میکرد پسر صاحب کتابفروشی هم اسمش محمد بود روی ویلچر مینشست ، یه پسره میره کتاب بخره به دختره اصرار میکنه باهاش دوست بشه بعد کلی زخم زبون بهش میزنه و اذیتش میکنه بعد پشیمون میشه ولی دختره رفته ، میره از محمد خواهش میکنه تا ادرس و بهش بده و ازش عذرخواهی کنه میشه اسمش و بهم بگید?
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Sepideh.T

Banafshe

کاربر سایت
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
18/12/19
ارسالی‌ها
566
پسندها
2,908
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
23
سطح
12
 
  • #610
سسلام دوستان گلم یه رمان بود دختره توی کتابفروشی کار میکرد پسر صاحب کتابفروشی هم اسمش محمد بود روی ویلچر مینشست ، یه پسره میره کتاب بخره به دختره اصرار میکنه باهاش دوست بشه بعد کلی زخم زبون بهش میزنه و اذیتش میکنه بعد پشیمون میشه ولی دختره رفته ، میره از محمد خواهش میکنه تا ادرس و بهش بده و ازش عذرخواهی کنه میشه اسمش و بهم بگید?
رمان نیش
 
امضا : Banafshe
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
178
عقب
بالا