سلام. ی رمانی بود که دختره اسمش مهیا بود و برای اینکه پدرش توی فروش فرش ورشکست نشه با پسر شریک پدرش ازدواج میکنه در حالی که دوسش نداشته بعد از مدتی بهنام میفهمه و همزمان با ازدواج برادر بهنام و خواهر مهیا، از هم طلاق میگیرن و میفهمن که مهیا بارداره.