- تاریخ ثبتنام
- 26/6/25
- ارسالیها
- 1
- پسندها
- 0
- امتیازها
- 0
سطح
0
سلام!یه رمان خوندم که اسمش رو یادم نیست ،درمورد یه دختر روستایی بود که فریب یه پسره رو میخوره و آبروش تو روستا میره و عکسهای پخش میشه،بعد از ترس پدرش میره خونه همسایه شون که به پیرزنه،و نوه ی پیرزن از تهران میاد و صوری اینا ازدواج میکنن و میرم تهران و دختره میشه خدمتکار خونه ی شوهرش،بعد شوهرش با یکی مشکل داشته و سر بازی ق*م*ا*ر دختره رو میفروشه،بعد دختره میره خونه ی اون پسره که خشن بوده و دختره رو قبول نمیکنه و میندازدش بیرون و بعد با التماس دختره میشه خدمتکارش
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.