عاشقانه‌ها عاشقانه‌های نرگس صرافیان طوفان

  • نویسنده موضوع Maede Shams
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 24
  • بازدیدها 2,294
  • کاربران تگ شده هیچ

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
تو نمی‌ دانی من چقدر دلم می خواست می رفتم تا دورترین خیابان این شهر و تا دیر وقت بر نمی گشتم، چقدر دلم می خواست سرم را به سمت ابرها می گرفتم، دستانم را باز می کردم و دیوانه وار به دور خودم می چرخیدم.
چقدر دلم می خواست تمام فیلم های خیالیِ دنیا را می دیدم، تمام کارهای عجیبِ دنیا را می کردم و تمامِ کتاب های خوبِ دنیا را می خواندم.
تو نمی دانی من چقدر دلم می خواست از تمام درخت های دنیا بالا می رفتم و تمام گنجشک های دنیا را بغل می کردم، که تا بالاترین قله ها می رسیدم و شکوه پرواز عقاب ها را از نزدیک می دیدم.
چقدر دلم می خواست دلبسته ی کسی نبودم، کارهای عقب افتاده ای نداشتم و تا شهرهای عجیب و ناشناخته ای سفر می کردم.
چقدر دلم می خواست از طولانی ترین اتوبان جهان، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
بیا و مراقبم باش، من قوی‌ام ولی این هیولای ماتمی که من می‌بینم؛ تا مرا به عمق دره نیندازد، آرام نخواهد گرفت.
بیا که بدونِ تو ضعیف‌ترینم در این سراشیبیِ تاریک و تند. بیا که می‌ترسم از سقوط...
من برای نجات،
من برای این‌که دوام بیاورم؛ نیاز دارم تو مراقبم باشی ...

#نرگس_صرافیان_طوفان
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
دوست داشتم آرامت کنم، ولی گاهی کلمات، هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.
وقتی که لشکر دردها خانه‌ی آرامشت را محاصره کرده‌اند، کلمات، مشت‌هایی تو خالی‌اند. باید چشمان دلواپست را از روی صفحه و کلمات بی‌جان برداری، ببینی حوالیِ سکوتت چه می‌گذرد!!! که ببینی فریاد کلمات به جایی نمی‌رسند، دردها پیش‌روی کرده‌اند و دنیا دارد همچنان در سکوتی، مظلومانه جان می‌دهد.
باید بلند شوی، زندگی، کوچه‌ها، خیابان و شهر را ورق بزنی و دنبال درمان دردهایت بگردی.
و ببینی این کلمات ترسو، بدونِ جسارتِ تو، هیچ غلطی نمی‌کنند...

#نرگس_صرافیان_طوفان
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
ما دائما میان جبری خودساخته دست و پا می‌زنیم!

برای روزهای رفته افسوس می‌خوریم، برای اتفاقات نیفتاده سوگواری می‌کنیم و نسبت به روزهای نیامده بدبینیم. بدبینیم به جهان، به آینده، به آدم‌ها... بدبینیم به دگرگونی، به تغییر دادن، به تغییر کردن.
برای خودمان دایره‌ی امنی ساخته و آمال و رؤیاهامان را در محدوده‌ی همان دایره پرداخته‌ایم. می‌ترسیم از تغییر، از تکاپو، از بهبود.
می‌ترسیم بیرون از این دایره در خطر باشیم و غافلیم که دایره، خطر است و ما زیر سایه‌های شوم خطر، مأوا گزیده‌ایم!
نالانیم از تقدیر و عاجزیم از تفسیر؛ که تقدیر چیزی به جز ترجیح و انتخاب نیست!
ما درگیر جبری خودساخته‌‌ایم و روی‌گردانیم از تعالی و بهبود...
و خوب نخواهیم شد، مگر زمانی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
کاش غمگین نبودیم و هر صبح محو جزئیات ریز جهان می‌شدیم، محو طلوع آفتاب، معاشقه‌ی کبوترها و گنجشک‌ها، سکوت خیابان...
محو عابری که با تمام شوق، برای صبحانه نان می‌خرد، زنی که با تمام عشق، کوچه‌ی آسفالت را آب و جارو می‌کند، ابری که عاشقانه و آرام دستی به سر و گوش آسمان می‌کشد و خورشیدی که بی‌پرواتر از همیشه می‌تابد...
کاش آن‌قدر آرام بودیم که هر صبح، مشتاق‌تر می‌شدیم برای رهاشدن در جریان پیش‌بینی‌ناپذیر زندگی، که لبخند نازک خدا را در هوای ناب آغاز صبح، حس می‌کردیم. که چای می‌ریختیم ودردهای کوچکمان را در دلش هم می‌زدیم و حل می‌کردیم.
کاش بر می‌گشتیم به یکی از صبح‌های بچگی، مامان لقمه می‌گرفت، ما ناز می‌کردیم، او ناز می‌کشید و خداوند می‌خندید...
کاش کسی می‌آمد و اندوهمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
دوران ابتدایی عاشق یک کوله‌ی پارچه‌ای شدم که روی دوش یکی از بچه‌های مدرسه دیده بودم، برای رسیدن به آن، کیفی که داشتم را به عمد پاره کردم. حالاشرایط رسیدن به رؤیایی‌ که داشتم فراهم بود. به بابا اصرارکردم و بابا کوله رابرایم خرید. خیلی خوشحال بودم، وسایلم را مرتب داخلش چیدم وثانیه‌ها راشمردم تاصبح شود وکوله‌ی دوست داشتنی‌ام را بردارم وخرامان وشاد به مدرسه بروم. از شدت ذوقی که داشتم، فکرمیکردم به محض ورودم به مدرسه، حواس‌ها متمرکزبه من وکیف جدیدم خواهدشد وتمام بچه‌ها غبطه‌ی حال خوب مرا خواهندخورد.

صبح شد، از ذوقم صبحانه نخورده کوله را برداشتم و راه افتادم. وارد مدرسه شدم، بماند که هیچ‌کس حواسش به من وکوله‌ام نبود وهرکس راه خودش را می‌رفت! کمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
به خدا که بسپاری، حل می‌شود. خودم دیده‌ام؛ وقتی که از همه بریده بودم؛ بی هیچ چشم‌داشتی هوایم را داشت، در سکوت و آرامش، کار خودش را می‌کرد و نتیجه را نشانم می‌داد که یعنی ببین! تو تنها نیستی...

خودم دیدم وقتی همه می‌گفتند این آخر خط است، با اشاره حالی‌ام می‌کرد که به دلت بد راه نده! تا من نخواهم هیچ‌ آخری، آخر نیست و هیچ آغازی بدون اذن من سر نمی‌گیرد.

خودم دیدم وقتی همه سعی بر زمین زدنم داشتند، دستان مرا محکم می‌گرفت و مرا بالاتر می‌کشید تا از گزندشان در امان باشم، هرکجا آدم‌ها دوستم نداشتند، او دوستم داشت و خلأ احساس مرا یک‌تنه پر می‌کرد.

اوست از پدر پناه دهنده‌تر و از مادر، مهربان‌تر... اوست از هرکسی تواناتر.
من کارم را به خدا سپرده‌ام و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
زمانه با ما کاری نکرد، ما با زمانه چه کردیم؟!
جهان، روز به روز رو به نابودی، آدم‌ها افتاده به جان هم، خشونت و خشم و قهر و بی‌اعتمادی رسیده به بالاترین سطح، دولت‌ها و حکومت‌ها در حال چپاول، ما با جهان چه کردیم؟!
جنگل‌ها در حال نابودی، سبزها رو به زردی، آب‌ها رو به پایان، ذخایر طبیعت و آسمان و زمین رو به اتمام، ما با زمین چه کردیم؟
ثروت و داشته‌ها کجای این جهان خاکی تلنبار شده که زمین با فقر و تنگدستی هم‌آغوش است؟ مگر چپاول‌گران چند نفرند و چقدر برداشته‌اند و برای که؟؟؟ که اینهمه آدم دست خالی مانده؟ مگر چقدر زنده‌ می‌مانند و بهای نحس خوشبختی‌شان چقدر سنگین است که جهانی را به هم ریخته و هنوز هم قانع نیستند؟!
بگیرد دامان آلوده‌تان را آه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
ما بزرگ شده‌ایم، اما گوشه‌ای از وجودمان دخترکی تشنه‌ی جست و خیز و شیطنت را پنهان کرده‌ایم.
هنوز هم وقتی از کنار مزون‌های لباس عروس رد می‌شویم، دلمان ضعف می‌رود و کاملا خام و کودکانه تصور می‌کنیم؛ که پوشیدن این لباس، یک رؤیای بزرگ و زیباست. هنوز هم دوست داریم ملاحظه‌ی سنمان را نکنند و به‌جای عطر و روسری، برایمان عروسک‌ بگیرند، و اگر تعارف نداشته باشیم، بدمان نمی‌آید گوشه‌ای بدون دغدغه بنشینیم، همبازیِ بچه‌ها شویم و با وسایل پلاستیکیِ رنگی، چای دم کنیم و غذا درست کنیم و مهمانی‌های خیالی بگیریم.
ما بزرگ شده‌ایم، ولی روحمان دخترکی کوچک و پر شر و شور مانده که جایی دور از چشم آدم‌ها، در کوچه‌ پس‌کوچه‌های بن‌بست و سردرگم ذهنمان، معصومانه و با چشمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,375
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
خدایا خودت مراقب عزیزانم باش،
که دیوار حادثه‌ها بلند است و دستان من کوتاه،
که ابرهای بیماری بسیارند و چتر امنیت من کوچک،
که اگر تو نباشی، خیالم از بابت هیچ چیز راحت نیست.
مراقب باش نه روانشان زار شود، نه جسمشان بیمار،
که من طاقت بغض و اندوه و بیماریِ عزیز، ندارم.
عزیزانم را، دوستانم را، خانواده‌ام را؛ به تو می‌سپارم
خودت آن‌ها را میان آغوش امن خدایی‌ات جا کن،
خودت ضامن آرامش و سلامتی‌شان باش،
که آنان با ارزش‌ترین دارایی من روی زمین‌اند،
و من فقط به «تو» می‌سپارمشان...

#نرگس_صرافیان_طوفان
 
امضا : Maede Shams

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا