- ارسالیها
- 4,868
- پسندها
- 77,355
- امتیازها
- 95,555
- مدالها
- 48
- نویسنده موضوع
- #11
تو نمی دانی من چقدر دلم می خواست می رفتم تا دورترین خیابان این شهر و تا دیر وقت بر نمی گشتم، چقدر دلم می خواست سرم را به سمت ابرها می گرفتم، دستانم را باز می کردم و دیوانه وار به دور خودم می چرخیدم.
چقدر دلم می خواست تمام فیلم های خیالیِ دنیا را می دیدم، تمام کارهای عجیبِ دنیا را می کردم و تمامِ کتاب های خوبِ دنیا را می خواندم.
تو نمی دانی من چقدر دلم می خواست از تمام درخت های دنیا بالا می رفتم و تمام گنجشک های دنیا را بغل می کردم، که تا بالاترین قله ها می رسیدم و شکوه پرواز عقاب ها را از نزدیک می دیدم.
چقدر دلم می خواست دلبسته ی کسی نبودم، کارهای عقب افتاده ای نداشتم و تا شهرهای عجیب و ناشناخته ای سفر می کردم.
چقدر دلم می خواست از طولانی ترین اتوبان جهان، با...
چقدر دلم می خواست تمام فیلم های خیالیِ دنیا را می دیدم، تمام کارهای عجیبِ دنیا را می کردم و تمامِ کتاب های خوبِ دنیا را می خواندم.
تو نمی دانی من چقدر دلم می خواست از تمام درخت های دنیا بالا می رفتم و تمام گنجشک های دنیا را بغل می کردم، که تا بالاترین قله ها می رسیدم و شکوه پرواز عقاب ها را از نزدیک می دیدم.
چقدر دلم می خواست دلبسته ی کسی نبودم، کارهای عقب افتاده ای نداشتم و تا شهرهای عجیب و ناشناخته ای سفر می کردم.
چقدر دلم می خواست از طولانی ترین اتوبان جهان، با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.