متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها تـآږیـخ‌تـآږیکۍ

تاپیکــ چه‌طوره؟

  • بد

    رای 0 0.0%
  • خوب

    رای 4 44.4%
  • عالی

    رای 5 55.6%

  • مجموع رای دهندگان
    9
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #1
جنگ، عشق، تنهایی...

قصه‌هامان همیشه دلگیرند
شعرها را کسی نمی‌خواند
توی بطن تمام قافیه‌ها
نفرت و بغض و آه می‌افتد

ساکتی
مثل شهر بعد از جنگ
ساکتم
مثل مرد بعد از مرگ
تا گلوله جواب پرسش‌هاست
موجی از خون به‌راه می‌افتد

با سرانجام تلخ باید ساخت
قصد محتوم سرنوشت این است
زیر سرمای هر زمستانی
برگ سبز از گیاه می‌افتد

فصل آخر همیشه غمگین است
ماه هم پشت ابر خواهد ماند
یوسف اما خلاف قصه‌ی قبل

تا ابد قعر چاه می‌افتد

پویا جمشیدی
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #2
این‌جا خاورمیانه است
ما با زبان تاریخ حرف می‌زنیم
خواب‌های تاریخی می‌بینیم
و بعد با دشنه‌های تاریخی
سرهای همدیگر را می‌بریم

از شام تا حجاز
از حجاز تا بغداد
از بغداد تا قسطنطنیه
از قسطنطنیه تا اصفهان
از اصفهان تا بلخ
بر سرزمین‌های ما
مُرده‌ها حکومت می‌کنند

این‌جا خاورمیانه است
و این لکنته که از میان خون ما می‌گذرد
تاریخ است...


حافظ موسوی
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #3

ما را می‌گردند
می‌گویند همراه خود چه دارید؟
ما فقط
رؤیاهایمان را با خود آورده‌ایم
پنهان نمی‌کنیم
چمدان‌های ما سنگین است
اما فقط

رؤیاهایمان را با خود آورده‌ایم

سیدعلی صالحی
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #4
ما مسخ شده‌ایم
و هیچ‌گاه آن‌چه می‌خواستیم
نبودیم...
حتا رفتن ادامه‌ی آمدن بود
و چشم‌های من
ادامه‌ی حیرتی که نخستین بشر داشت
خواب‌های ما ادامه‌ی مرگ‌اند
اما پیش از آن‌که مرگ پایان زندگی باشد
تنها عشق است که
ما را ادامه خواهد داد


صائب هاشم‌پور
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #5

جنگ، آتش، خون
برای هر کسی معنا و مفهومی جدا دارد
برای صاحبان زور و قدرت
جنگ مشتی ایده‌پردازی‌ست
و مفهومی شبیه
حرکت یک مهره در بازی‌ست
که در پایان
آن هم هر دو سوی جنگ
دست‌های یکدیگر را می‌فشارند
و نمی‌دانند که
سوز شعله‌های شهوت خمپاره‌بازی‌شان
چه‌ها بر روزگار مردمان آورد
نمی‌دانند اما
طعم تلخ جنگ را آن مادر بی‌چاره‌ای دانست
که تنها از پسر
دستی و پایی را
برایش باز‌‌گرداندند
همان دست و همان پایی
که مادر بارها اندازه‌اش

جوراب و دستکش بافت...

علی ده‌مرده‌ئی‌
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #6

گرچه ده‌ها سال
می‌گذشت از روز آتش‌بس
هنوز اما درون
کوچه و پس‌کوچه‌های شهر ویرانه
میان خشت‌های خانه‌ی مخروبه‌ای کوچک

به‌دنبال عروسک‌های خود می‌گشت

علی ده‌مرده‌ئی
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #7

ما اگر مردمان خاورمیانه‌ایم
چرا خورشید هرگز بر ما نمی‌تابد؟
مدت‌هاست قلبم می‌سوزد
چشمانم می‌سوزد
دهانم بوی نفت می‌دهد
چه‌کس؟ کجا؟
چه‌کس به‌جای خون
در رگ‌هایمان نفت ریخت؟
چه‌کس میان دستان‌مان مرز کشید؟
چرا این‌همه دور افتادیم...؟

این‌همه دیر می‌رسیم...؟

صائب هاشم‌پور
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #8

به هر فصلی غمی
هر صفحه‌ای انبوه اندوهی
وطن جان...!
خسته‌ام

پایان خوب داستانت کو؟

حسین جنتی
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #9

دولتی بی‌رئیس
رئیسی بی‌دولت
ما معمایی هستیم که
حل نخواهد شد
تاریخ به چشم‌های خود ندیده

قبیله‌ای مثل ما...!

احمد مطر
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,894
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #10
در خلوت روشن با تو گریسته‌ام
برای خاطر زنده‌گان
و در گورستان تاریک با تو خوانده‌ام
زیباترینِ سرودها را
زیرا که مرده‌گان این سال

عاشق‌ترین زنده‌گان بوده‌اند

احمد شاملو
 
آخرین ویرایش
امضا : Banafshe
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا