تو اکثر رمانا وقتی کارشون به بیمارستان بکشه، یه پرستاره هس که با دختره مثه سگه ولی هی جلوی پسر رمان عشوه میاد
و جالبترش اینه پسره اصلا محل نمیده بهش یعنی اصلا و نگران حال بده دخترهاس
دختره به کفش پاشنه بلند الرژی داره. اصلا راحت نیست توش، حالا ماها از بچگیمون ارزو به دل موندیم دوتا کفش پاشنه بلند بپوشیم.
تازه بچه بودیم کفشای مامانامونو برمیداشتیم پامون میکردیم با این حال که برامون بزرگ بود. ذوق میکردیم که کفش پاشنه بلند پامونه
یه رمان قبلا خوندم که دختره معلم زبان بود و خیلی فضول تشریف داشت بعد رفت تو یه چیزی فضولی کرد و القضا اون یه محموله قاچاق بود و اونا هم دختره رو میگیرن بعد دختره تو طول داستان با دوتا دوست شرین عقل رئیس باند دوست میشه و رئیس رو حرص میده! بابا تو اسیری چیکار میکنی
تو داستان های تخیلی هم که شخصیت داستان تو عمرش یه داستان تخیلی هم نخونده تا موجودات اونجا رو بشناسه و همیشه هم اسم یا یه چیزیش رو یادش نیس و اول تلاش میکنه راهی پیدا کنه تا برگرده خونش بعد تهش میمونه همونجا و کلا خانوادش رو فراموش میکنه
همیشه هم یه شاهزاده اون وسط هس که دختره در یک نگاه عاشق بشه و پسره محل بهش نده
تو داستان های پلیسی هم که همیشه سرگرد داستان حداکثر سی سالشه بابا تو این سن تازه از دانشکده فارقالتحصیل میشن یکم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
یه رمان قبلا خوندم که دختره معلم زبان بود و خیلی فضول تشریف داشت بعد رفت تو یه چیزی فضولی کرد و القضا اون یه محموله قاچاق بود و اونا هم دختره رو میگیرن بعد دختره تو طول داستان با دوتا دوست شرین عقل رئیس باند دوست میشه و رئیس رو حرص میده! بابا تو اسیری چیکار میکنی
تو داستان های تخیلی هم که شخصیت داستان تو عمرش یه داستان تخیلی هم نخونده تا موجودات اونجا رو بشناسه و همیشه هم اسم یا یه چیزیش رو یادش نیس و اول تلاش میکنه راهی پیدا کنه تا برگرده خونش بعد تهش میمونه همونجا و کلا خانوادش رو فراموش میکنه
همیشه هم یه شاهزاده اون وسط هس که دختره در یک نگاه عاشق بشه و پسره محل بهش نده
تو داستان های پلیسی هم که همیشه سرگرد داستان حداکثر سی سالشه بابا...
راستی یه سوال من هر وقت گریه می کنم قشنگ می فهمم پس چرا دخترای توی رمان همشون میگن نمی دونم کی صورتم از اشک خیس شد نفهمیدم کی اشکهایم از چشمانم جاری شد.
واقعا درکشون نمی کنم نمی فهمم اخه من قبل اینکه از چشام اشک بیاد از دماغ اب میاد
خدایی اینا چه موجوداتی هستن که درک ندارن نه ببخشید حس ندارن
خب به اینم می گن رمان.
رمانای ایرانی فقط اسمشون ایرانیه!
از ریشه تو اروپا زندگی می کنن :/
یا تو مجلسهای رسمیشون شال و پالتو رو میگیرن، یا داخل مهمونیهاشون نچ نچ پخش میشه :|
کلا گشت ارشاد تو رمانا معنی نداره، دختره با همون ساپورتش میپره تو اب بعد کل راه رو تا خونه پیاده میره تازه انتظار داره توی برف و بارون و هر کوفت و زهر ماری سرما نخوره @_@
آخه به اینم میگن رمان؟!