متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها ▸|فَـگار|◂

  • نویسنده موضوع 13.1.20
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 315
  • بازدیدها 5,943
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #141
~مثلا خنده ی تو قاتلِ جانم بشود،
این دل انگیز ترین قتلِ جهان خواهد شد...

"سحر رستگار"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #142
~مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی

"سجاد سامانی"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #143
~عاشقانه ترین ابراز علاقه هم متعلق به شاملوئه اونجا که میگــه:
من غرور مطلقـم آیدا،
و افتخار من این است که بنـده ی تو باشم!
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #144
~آمد اما در نگاهش آن نوازش‌ها نبود
چشم خواب آلوده‌اش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهره‌ی دل شسته بود
عکس شیدایی، در آن آیینه‌ی سیما نبود
لب همان لب بود اما بوسه‌اش گرمی نداشت
دل همان دل بود، اما م**س.ت و بی‌پروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین، جز با من رسوا نبود
در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود
دیدم، آن چشم درخشان را ولی در آن صدف
گوهر اشکی که من می‌خواستم پیدا نبود
بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود
جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

"ابوالحسن ورزی"
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #145
~از آن ‌دمی که گرفتم ‌تورا در آغوشم
هنوز پیرهنم را نشسته می پوشم
هنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام نرفته است
که خود را به عطر بفروشم

"حسین دلجو"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #146
~-دختر! این‌طور به من نگاه نکن! این چشم‌های تو، بالاخره مرا وادار به یک خبطِ بزرگ در زندگی خواهدکرد!
+ این خبطِ شما؛ آرزوی من است!

"بزرگ علوی | چشمهايش"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #147
~حیف... با این‌که دوستت دارم
سهمِ دستانم از تو پرهیز است
قسمتم نیستی و این یعنی
زندگی، واقعا غم‌انگیز است

"امید صباغ نو"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #148
~گرچه بخشید گناه پدرم آدم را!
به گناهان نبخشوده قسم دل تنگم
حال، در خوف و رجا رو به تو بر می گردم
دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگم

"فاضل نظری"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #149
~من نمی‌خواهم کسی بیاید
که عقلم را سر جایش بیاورد
و منطقم را بالا ببرد
یا بگوید چگونه بخند و بپوش و ببین.
چگونه باش و نباش. من فقط دلم می‌خواهد،
کسی بیاید که
با او دیوانه ی بهتری باشم همین...

"مریم قهرمانلو"
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #150
~گفت : مي‌داني اولین بوسه جهان چطور کشف شد ؟
گفت: در زمان‌هاي بسيار قديم زن و مردي پينه دوز یك روز به هنگام كار بوسه را كشف كردند ! مرد دست‌هایش به كار بود، تكه نخي را با دندان كند، به زنش گفت بیا این را از لبم بردار و بینداز. زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود، آمد كه نخ را از لب‌هاي مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چكار كنم ؟ ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.

"عباس معروفى | سال بَلوا"
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا