متون و دلنوشته‌ها ▸|فَـگار|◂

[13.1.20]

~هر که جز من بود از دیدارمان مأیوس بود
همتم را رود اگر می‌داشت اقیانوس بود
رد شدی از بین ما دیوانگان و مدتی‌ ست
بحثمان این است: آهو بود یا طاووس بود؟
خواب دیدم دستهایم خالی از گیسوی توست
خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود
عطر گیسوی رهایی آمد و آزاد کرد
پادشاهی را که در زندان خود محبوس بود
هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم آه، عشق...
خاطرات بی‌شماری پشت این افسوس بود ...

"سجاد سامانی"​

 

[13.1.20]

~خواست پر رنگ کند جلوه ی لبخند مرا
توی فنجان تو انداخت خدا ، قند مرا
خواست تا کور شود چشم حسودان جهان
ریخت بر آتش آغوش تو اسپند مرا !

"امیدصباغ نو"​

 

[13.1.20]

~با تيشه ی خيـــــــال تراشيده ام تو را
در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را
از آسمــان بــه دامنــــم افتاده آفتاب؟
يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد
به باغ من از تمــــام گلهـــــــا بوييده ام تــــو را
رويای آشنای شب و روز عمــــر من!
در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را
از هــــر نظر تــــــــو عين پسند دل منی
هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را
زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست
زيـــرا به اين دليل پرستيده ام تو را
با آنكه جـز سكوت جوابم نمی دهی
در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را
از شعر و استعـــاره و تشبيه برتــــری
با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را

"قیصر امین پور"​

 

[13.1.20]

~ز یاد بردنت ای آشنای من ، سخت است
ببخش مثل تو بودن برای من سخت است
مرا رها کن از این شهر غرق دود برو
نفس کشیدن تو در هوای من سخت است

"سیدتقی سیدی"​

 

[13.1.20]

~از هیتلر پرسیدند:
چرا از میان جنگ و عشق، جنگ را برگزیدی ؟
پاسخ داد:
در جنگ یا زنده میمانی یا میمیری؛ اما در عشق روزی هزار بار میمیری و زنده میشوی ! ​

 

[13.1.20]

~‏اگر روزی دنیا را دوست نداشتی، جایت را عوض کن تا از زاویه ‌ای دیگر به آن بنگری. دنیا از بعضی زوایا دوست ‌داشتنی‌‌ست و در بعضی زوایا نه ! در بعضی از زوایا بهتر و زیباست، در بعضی زوایا تاریک و خسته ‌کننده. یادت باشد تو باید جایت را عوض کنی، چرا که دنیا هرگز از جایش تکان نخواهد خورد!

"رسول یونان | راه طولانی بود از عشق حرف زدیم"​

 

[13.1.20]

~سیگار و تو، هردو برای من ضرر دارید
تو بدتری، هرچند این معیار خوبی نیست!
آرام بالا رفتی و از چشمم افتادی
من باختم؛ هرچند این اقرار خوبی نیست!

"امید صباغ نو"​

 

[13.1.20]

~روزگار عجیبی شده است،
حتی وقتی می‌خندیم منظورمان چیز دیگریست،
وقتی همه چیز خوب است می‌ترسیم،
ما به لنگیدن یک جای کار عادت کرده‌ایم!

"هوشنگ ابتهاج"​

 

[13.1.20]

~خوش آن زمان که به عشق و غزل به سر می‌شد
تمام خستگی عمرمان به در می‌شد
خوش آن زمان که برای گلایه وقت نبود
هزار شکوه به یک بوسه مختصر می‌شد

"سجاد سامانی"​

 

[13.1.20]

~تاری از موی سرت کم بشود، میمیرم!
آه ، گیسوی تو درهم بشود، می میرم!
قلب من از تپش قلب تو جان می‌گیرد،
آه قلب تو پر از غم بشود، می میرم!​