متون و دلنوشته‌ها ▸|فَـگار|◂

[13.1.20]

~هیچکس جای تو را در خاطراتم پر نکرد
بردی از یادم ولی یادت فراموشم نشد
جز وصالت آرزوهای زیادی داشتم،
مثل صدها آرزوی دیگرم، این هم نشد.

"مجید ترکابادی"​

 

[13.1.20]

هیچ کس و هیچ چیز،
بر زنی که
با خواندن کتاب و شعر، گوش دادن به موسیقی و نوشیدن قهوه حالش خوب میشود،
پیروز نخواهد شد!

"جبران خلیل جبران"​

 

[13.1.20]

~زندگی سرد بود؛ اما عشق،
میتوانست کارگر باشد.
میتوان قطب را جهنم کرد،
پای دل درمیان اگر باشد!

"علیرضا آذر"​

 

[13.1.20]

~با همین لبخند شیرینی که درمان من است
بر سر دل‌های بسیاری بلا آورده‌ای
ای غم شیرین تنهایی، کجا با این شتاب؟
بیشتر در خانه‌ام بنشین، صفا آورده‌ای

"سجاد سامانی"​

 

[13.1.20]

~به دیدارم نمی‌آیی چرا؟ دلتنگ دیدارم
همین بود اینکه می گفتی وفادارم وفادارم؟
‌ تو آن لیلا که لیلا هم بیابانگرد عشقت شد
من آن مجنون که مجنون نیز حیران مانده در کارم

"سجاد سامانی"​

 

[13.1.20]

~او استکان چایی خود را نخورد و رفت
بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت
گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم؛ ولی
تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت.​

 

[13.1.20]

~یک نفر آن ور دیوار شبیه است به من
یک نفر گمشده انگار شبیه است به من
یک نفر مانده در این آینه انگار تویی
یک نفر مثل تو بسیار شبیه است به من

"علی صفری"​

 

[13.1.20]

~در مسیر خود هزاران پیچ و خم دارم رفیق
درد هایى تلخ اما تازه دَم دارم رفیق
شیطنت هاى من دیوانه را جدى نگیر
پشت این لبخند ها سى سال غم دارم رفیق

"امید صباغ نو"​

 

[13.1.20]

~گر جوابم را نمی گویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است

"فاضل نظری"​

 

[13.1.20]

~طاعونی از تردید افتاده‌ست در دینم
حتی به آغوش تو مدت هاست بدبینم
می‌خواستم دیوانه‌ات باشم، تماشا کن
حالا که تنها ساکنِ دارالمجانیم

"امید صباغ نو"​