متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها ▸|فَـگار|◂

  • نویسنده موضوع 13.1.20
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 315
  • بازدیدها 5,922
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #261
وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام " ازدواج " برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی، آیا واقعاً باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن، لذت خواهی برد ؟ سخن گفتن و نه "همخوابگی" ! تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است ... تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت ...
- انسانی، زیاده انسانی
#فریدریش_نیچه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #262
‏و یک روز آنقدر خواهم رفت که دیگر دلت برایم تنگ نخواهد شد، و چه رفتن بیهوده‌ای، وقتی که دل کسی برایت در جایی تنگ نشود و تنها دل تنگ خودت را با خودت برده باشی.
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #263
بعد از طلاق، تا مدتها توی روابط عاطفی محدودی که داشتم بدون این که بدونم آدم کنترل‌گری بودم. بدبین، شکاک،خودخواه، مزخرف. با این که در زندگی و طلاق دلیلی برای این رفتارم نداشتم... چند سال بعد بود که زنی که دوستش داشتم من رو برای همیشه تغییر داد، زنی که معلم بزرگ من بود و به واقع آشنایی و رابطه کوتاه و عمیقی که باهاش داشتم، از من آدم دیگه ای ساخت. اون زن با این بخش رفتار من با شوخی و خنده روبرو می شد و اساسا اجازه نمی داد به صورت جدی ابرازش کنم. فقط یک بار توی بحثی طولانی به صورت جدی گفت من اجازه نمیدم تو برام تصمیم بگیری. اوایل رابطه، سفری به بیرون از ایران داشت. ازش خواستم در مدتی که میره سفر من رو کلا نادیده بگیره و از فرصت کوتاه ملاقات با اقوامش لذت ببره. اون برعکس، هرروز برام عکس و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #264
‏استندآپ کمدی غم‌انگیزترین اتفاقیه که تو تاریخ بشریت افتاده. فکر کن آدما میرن کلی پول میدن که یک ساعت بخندن. تکرار می‌کنم. آدما برای یک ساعت، پول میدن که بخندن. واقعا آدمی توده‌ای سنگین از غمه.
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #265
تو سریال برادر جان یه جا سجاد افشاریان بعد از فوت پدر مادرش هم از طرف خان داداشش طرد شده و هم زنش ولش کرده رفته یه دیالوگ داره میگه "سر نخواستنم دعواست" احساس میکنم کل زندگیم تو همین دیالوگ خلاصه شده
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #266
چارلز بوكوفسكى : رابطه بين انسانها عجيب است. منظورم اين است كه برای مدتی با كسی هستی با آنها میخوری، میخوابی، زندگی ميكنی، دوستشان داری، صحبت ميكنی، ميگردی و بعد همه چيز متوقف ميشود..
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #267
یه فیلمی که تا حالا ندیدید رو بردارید شروع کنید ده ثانیه از وسطش رو ببینید، تصورتون راجب اون سکانس و ادمای توش رو تو ذهنتون نگه دارید بعد بشینید فیلم رو از اول نگاه کنید وقتی رسیدید به همون سکانس می‌بینید که چقدر تصوراتتون غلط بوده تو زندگی هم همینه، رو یه نگاه نتیجه گیری نکنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #268
من آدمی خودخواه، بی حوصله و البته کمی متزلزل هستم، اشتباه می کنم، از کنترل خارج می شوم و گاهی کنترل کردن من سخت می شود اما اگر نتوانید بدترین حالت من را تحمل کنید بی شک شایستگی بهترین حالتم را هم ندارید.
#مرلین_مونرو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] I.Râstâ

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #269
‌رومن گاری : در درونم چیزی اتفاق افتاده بود و بدترین چیزها همیشه در درونِ آدم اتفاق می‌افتد، مثل وقتی که اردنگی می‌خوریم، می‌شود زد به چاک. اما از درون غیرممکن است. وقتی به این حالت دچار می‌شوم، می‌خواهم بروم بیرون و دیگر به هیچ کجا برنگردم.
 

13.1.20

کاربر فعال
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,151
پسندها
21,414
امتیازها
42,073
مدال‌ها
40
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #270
همه چیز قابل تحمل است، اگر درد باقی بماند، روزها عوض می‌شوند، ظاهر درد تغییر می‌کند، قدرت مقاومت آدم تغییر می‌کند، و بعد آدم کم یا بیش زنده بر امواج تغییر حمل می‌شود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا