داستان کودک داستان کودک پرنسس بنیتا | هستی گنجی کاربر اجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ❤️Hasti
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 90
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

❤️Hasti

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/5/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
25
امتیازها
30
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد داستان کودک: 12
ناظر: MARYAM.NAJAFI M.NAJAFI


نام داستان: پرنسس بنیتا.
نام نویسنده: هستی گنجی.
ژانر: #فانتزی
جنسیت مخاطب: برای دختران.
خلاصه: ما در دنیای امروزی با پرنسس‌های زیادی آشنا شدیم؛ اما در داستان ما می‌خواهیم شما را با یک پرنسس جدید ایرانی آشنا کنیم! پرنسسی با قدرت‌های جدید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

❤️Hasti

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/5/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
25
امتیازها
30
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
«سوم شخص»
سهراب نگران و دلواپس پشت در اتاق همسر زیبایش، ایران‌دخت قدم می‌زد و کلافه دست بر سرش می‌کشید!
چند دقیقه بعد صدای جیغِ ایران‌دخت بلند شد و بعدش صدای گریه‌ی نوزادی آمد!
سهراب با خوشحالی خندید و گفت:
- خدایا شکرت!
بعد درِ اتاق را باز کرد و نگاهی به همسر و دخترش انداخت که ایران‌دخت گفت:
- سهراب نگاه کن چه دختر زیبایی داریم!
دختری با چشمان سبز-آبی و لب‌های کوچک سرخ و صورتی سفید؛ ولی چیزی که در قیافه دخترک عجیب بود موهایش بود! دخترک موهایی به رنگ بنفش داشت!
سهراب با شگفتی گفت:
- نام این دختر زیبا را چه می‌ذاری؟!
ایران‌دخت سرش را به سمت دخترک برد و گفت:
- اسم این بانوی زیبا را بنیتا می‌گذارم! به معنی دختر بی‌همتای من!
سهراب با شنیدن اسم لبخندی زد و اسم دخترک زیبایش را زیر لب تکرار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا