گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان لگام گسیختگی | ش.سیدعلی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NILO_R

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
28/10/20
ارسالی‌ها
230
پسندها
7,455
امتیازها
21,583
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #31
سلام و همچنین خسته نباشی
رمان خوبی داری می‌نویسی
حجم پستات کمه بیشترش کن
تا اونجایی که خوندم چندتا غلط داشتی
سعی کن بیشتر شخصیت‌ها و مکان‌ها رو توصیف کنی که خواننده بهتر بتونه تصور کنه
هیجانش رو یکم بیشتر کن
منتظر مابقی رمان هستم
 
آخرین ویرایش

t.sh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
3/9/18
ارسالی‌ها
789
پسندها
9,339
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
سطح
16
 
  • #32
سلام
رمانتون خیلی قشنگ و خاص بود اما چند تا ایراد محتوایی می خوام بگیرم البته با اجازه:
با اینکه من از شخصیت توماس و آهو خیلی خوشم اومده اما به نظرم خیلی زود اینها به هم حس پیدا کردند خصوصا توماس که ادعای بی احساسی می کرد. و همینطور با اینکه شاید پرهام آدم درستی نبوده باشه اما آهو به همین سادگی ها نمی تونه فراموشش کنه یا زود قانع بشه و اون رو بد بدونه. و همینطور اعتماد آهو به توماس خیلی زود رخ داد و شاید بهتر بود سیر متنفر شدن آهو از پرهام و اعتماد و علاقه آهو به توماس و علاقه توماس به آهو رو بیشتر بسط می دادید.
اما واقعا رمانتون خیلی قشنگ و داستانتون هم جالب بود. اون روزهایی که با هم در خونه مامان بزرگ توماس بودند هم عالی بود با اینکه آخر نفهمیدم چجوری توماس از توی جیبش کادو تولد آهو رو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Najva❁

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/4/17
ارسالی‌ها
3,177
پسندها
36,651
امتیازها
69,173
مدال‌ها
40
سن
23
سطح
36
 
  • #33
سلام خسته نباشید
از اول که ادم اسم رمان رو میبینه بنظرش اسم واقعا جذابیه
اتفاقا همین اسم باعث شد تو نظرسنجی بهش رای بدم
وقتی که رمان رو شروع میکنی به خوندن، اول از همه خلاصه خیلی ساده به نظر میاد. خلاصه خیلی بیشتر از اسم تو جذب مخاطب تاثیر داره
درسته که به خوبی داستان رو در اغوش گرفته ولی نسبت به اصل رمان، نگارش ساده ای داره
همچنین هموز نمیشه ارتباط داستان با اسم رو تشخیص داد
تا اینکه رمان شروع میشه و بعد از مردن پرهام و اشفتگی زندگی اهو، دیگه کاملا تو دست خواننده میاد ارتباطشون و قشنگ خودش رو به چشم میاره
داستانتون قلم روونی رو داره خیلی وقایع رو پیچیده نمیکنه این باعث میشه خواننده به راحتی باهاش همراه شه
فقط گاها حس میشه که اتفاقا خیلی درهم تنیده‌ن و پشت هم اتفاق میفتن در این مورد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Najva❁

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده افتخاری
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,942
پسندها
94,694
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
سطح
46
 
  • #34
خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز بابت اثر زیبایی که به نگارش دراوردند. شروع داستان شما کمی جای کار داره.
در ابتدا رکن جذاب و ترغیب کننده‌ای که مخاطب رو به طور کامل به سمت خودش جذب میکنه عنوان رمانه. عنوان علاوه بر اینکه آوای دلنشینی داره، به علت استفاده از کلمات جدید توانایی جذب مخاطب رو داره. ارتباط عنوان با ماهیت رمان هم به خوبی قابل حسه.
نبود صحنه و مکان و زمان مشخص رمان، کمی باعث می‌شد که موقعیت‌هایی که شخصیت‌ها در آن زمان قرار می‌گیره کمی گنگ به نظر بیاد و صحنه پردازی رو تحلیل ببره‌
از پردازش فضای دل‌نگرانی‌ها و تشویش آهو ساده عبور نکنید، (اگر فضا رو کامل‌تر پردازش می‌کردید آغاز دلچسب شما، بی‌عیب‌تر می‌شد‌) فضای آغاز رمان نیاز بود کمی ملموس‌تر باشه و از طرفی همونطور که ذهن مخاطب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
9/3/20
ارسالی‌ها
1,785
پسندها
16,041
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
موفق باشی بانو جان و همیشه قلمت خوش‌بدرخشه:458043-d43af67a28506a61aa0e5feb83373c73:
همچنین عزیزم
سلام جانا از همخوانی گروه شانزدهمم
باید بگم رمانت رمان خوبی ولی اگر به دنبال بهتر شدنی روی موضوعت کار کن. همونطور که دوست عزیزمون گفتن روند داستان به شدت تند و ناباور بود. شخصیت آهویی که همسرش رو از دست داده و به زودی تونسته دل ببنده. میتونی طول و تفسیرش رو بیشتر کنی یا لاأقل بین اتفاقات فاصله بندازی تا قابل باور بشه و موضوع جذابت بدرخشه. :rose: عذر میخوام از نقدم.
نقد و نگاهت باعث افتخاره من عزیزدلم
کلی ممنون از وقتی که گذاشتی و حتما سعی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AVA_SEY
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا