متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار بزرگترین سوتی...

  • نویسنده موضوع *Rozhina*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 45
  • بازدیدها 1,370
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

*Rozhina*

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
174
پسندها
3,870
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #1
بزرگترین سوتی که تا حالا توی جمعی دادی چیه؟!
download (10).jpg
 
امضا : *Rozhina*

*Rozhina*

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
174
پسندها
3,870
امتیازها
16,633
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #2
اول خودم
یه فامیل خیلی دور داشتیم شب عروسی پسرش بود
اسم خود مرد شجاعت بود... ولی چون ما ترکیم بهش میگفتن سوجاعت!
آقا منم فکر کردم اسم واقعیش سوجاعته! شب عروسی پسرش رفتم تبریک بگم بهش گفتم: شما آقا سوجاعت هستین؟!
کلی خودشو و فامیلا و عروس و دوماد بهم خندیدن بعد مرده برگشت گفت: شجاعت هستم!
یعنی اون لحظه میخواستم آب شم برم توی زمین...!
 
امضا : *Rozhina*

^MiushaW.GM

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
20,959
امتیازها
46,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • #3
کلا سوتی‌ام یکی دو تا نیص که اخه:610591-c11e122cb97c209cf958c2571c5cd6ee:
 
آخرین ویرایش
امضا : ^MiushaW.GM

Saba Abbasi

طراح انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,836
پسندها
44,561
امتیازها
74,373
مدال‌ها
34
  • #4
تو کنفرانس تاریخ طاق کَسری رو گفتم طاق ....
 
امضا : Saba Abbasi

ِِِDr.Angle

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
63
پسندها
3,676
امتیازها
16,203
  • #5
سوتی نمیدم معمولن
 

من فرق دارم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
62
امتیازها
83
  • #6
جمعی ندادم ولی
مجازی نمایه ی پسر نوشتم پسری دختری هرچی هستی خیلی خوش اومدی اقا اینو هی میگفتن می خندیدن
 

Deniz78

کاربر نیمه فعال
سطح
14
 
ارسالی‌ها
622
پسندها
6,044
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
  • #7
روزای اول دانشگاه بود
توگروهی که تازه واتس اپ زده بودیم داشتیم حرف میزدیم... دوتاگروه داشتیم
یکی با استاد
یکی بدون استاد که راحت تر باشیم
تو گروه یکی پرسید برای فردا کلاس استاد شیرینی(فامیلی استاد) کاری باید انجام بدیم
منم به هوای اینکه گروه خودمونیه گفتم نه کلاس شیرین هیچ کاری نداریم...
یک ثانیه بعد دیدم امیر شیرینی(استاد) ریپ زده رو پیامم و خندیده:458161-a8d3a06c34691a30a2bfca12caac7f3e:
شرمساری رو تا حد بالایی تجربه کردم:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
جزو سوتی های زیبایی بود که تو جمعی که تازه وارد شده بودم دادم
 
امضا : Deniz78

Bita

نویسنده ادبیات
سطح
33
 
ارسالی‌ها
5,104
پسندها
25,179
امتیازها
67,173
مدال‌ها
51
  • #8
ترم اول دانشگاه واسه درس اقتصاد کنفرانسی با موضوع بورس داشتم و از بس استرس داشتم پا تخته بورس رو نوشتم بوس و شرفم رفت.
 

fateme donya

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
654
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #9
ندارم خدارو شکر :aaaaa:
 

SAMA.B

کاربر انجمن
سطح
16
 
ارسالی‌ها
389
پسندها
9,404
امتیازها
24,773
مدال‌ها
17
سن
19
  • #10
من ک کلا خدای سوتی ام
یه بار سر کلاس هنر بودم نوبت من شد ک برم کارمو تحویل بدم بعد معلمه بهم نمره 18رو داد منم عصبی شدم و یهو بی حواس گفدم ری** تو قیافت.
هیچی دیگه تا یکماه سر کلاس رام نداد :at-wits-end: :108:
 
امضا : SAMA.B
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا