متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار کودکانه تاپیک جامع اشعار کودکانه شاعران

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #1
•| به نام او |•

عرض سلام خدمت کاربران محترم انجمن یک رمان

در این تاپیک، اشعار کودکانه‌ی شاعران قرار می‌گیرد.
لطفاً اشعاری که تک پارت هستند و مجموعه ندارند، با ذکر نام شاعر قرار بگیرد.
از قرار دادن اشعار بی‌نام خودداری نمایید.


مدیریت تالار کودکانه | انجمن یک رمان
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #2
|نام شعر:آی حلزون شاخکی|
|نام شاعر: مهری ماهوتی|
ــــــــــ

آی حلزون شاخکی!

کجا می ری یواشکی؟

جلو میری یواش و ریزه ریزه

پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه

خالهای دونه دونه داری

روی پشتت یه لونه داری

ساکتی و خجالتی و تنها

بمون توی باغچه خونه ما


 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #3
آمده فصل تابستان
با خورشيد فروزان

تير و مرداد،شهريور
مي آيند با تابستان

تابستان گرمِ گرم است
آفتابش داغ و سوزان

اما من دوستش دارم
چون تعطيل است دبستان

تابستان فصل كوشش
تابستان فصل كار است

بر شاخه ی درختان
ميوه های آبدار است

ميوه ی آبدار و شيرين
نعمت پروردگاراست
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #4
بــــاز آمــده زمــســــتان اين فصــل سردِ سرسخت
زنـــــبـورك بيــــــچــــاره يـــخ زد روي بـــند رخــــت

گنجشـــك بــرخود لرزيـد تــا ننـــه ســرمــا را ديــــد
دســت سرد زمــسـتـان تــــمــــام گلـــها را چید

بــــاغ از تـــرس زمستان چشمان سبـزش را بست
بـــرفِ ســرد زمـــستان روي چشمانــش نشست

از سوز و ســــرماي برف گنجشــــك و بـاغ خوابيدند
در خـــوابِ چشمــانشان هردو بـــهــــار را ديـــــدند
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #5
|نام شعر: مادربزرگ وقتی اومد|
|نام شاعر: افسانه شعبان نژاد|
ــــــــــــــــــــ

مادربزرگ
وقتی اومد


خسته بود
چار قدش و


دور سرش
بسته بود

صدای کفشش که اومد
دویدم


دور گُلای دامنش
پریدم

بو*س*ه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش


 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #6
|نام شعر: مورچه تو مثل نقطه هستی|
|نام شاعر: ناصر کشاورز|

ــــــــــــــــ

مورچه
تو مثل نقطه هستی

سیاه و ریز ریزی
ولی باید بدانی

برای من عزیزی
برای دیدن تو

کنارت می‌نشینم
کمی خم می‌شوم تا

تو را بهتر ببینم
همیشه صبح تا شب

فقط مشغول کاری
تو خیلی دانه حتماً

میان لانه داری
دلت می‌خواهد الآن

بیایی روی پایم
چرا پس ساکتی تو؟

بگو الآن می‌آیم
تو را من دوست دارم

خودت شاید ندانی
تو کوچولوترین دوست
برایم در جهانی

 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #7
|نام شعر: شب اومد کدوم شب؟|
|نام شاعر: افسانه شعبان نژاد|

ـــــــــــ

شب، شب، شب

شب اومد ـ کدوم شب؟


اون که موهاش سیاهه

رو دامنش یه ماهه


ـ کدوم ماه؟

ـ اون که تو آسمونه


قشنگه، مهربونه

چادر نقره داره


دور و برش پر شده از ستاره

ـ کدوم، کدوم ستاره؟


ـ ستاره ای که مثل یک چراغه

مثل گلای یاس توی باغه


می‌خوام بیاد پایین منو ببینه

مثل گلی رو دامنم بشینه



 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #8
|نام شعر: الو مامان کجایی؟|
|نام شاعر: شکوه قاسم نیا|
ــــــــــــ

الو مامان کجایی؟

تو راهی یا اداره؟


زودتر بیا، زودتر بیا

چون موقع ناهاره


اینجا کنار سفره

منتظرت نشستم


هنوز غذا نخوردم

با اینکه گشنه هستم


زود بیا تا خودم را

برای تو لوس کنم


می‌خوام که قبل از غذا

صورتتو ب*و*س کنم


 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #9

|نام شعر: باز بهار آمده|
|نام شاعر: اسدالله شعبانی|
ـــــــــــــــــــ

باز بهار آمده

به باغ و صحرا


پر شده از بوی گل

تمام دنیا


قالی سبز چمن

خیلی قشنگ است


شکوفه درختان

رنگ به رنگ است


به شاخه‌ها نشسته

صدها جوانه


کرده میان شاخه

پرنده لانه


درخت کرده دعوت

پرنده‌ها را


چقدر شاد و زیباست

نغمه آنها


 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #10
|نام شعر: یک لباس صورتی|
|نام شاعر: رودابه حمزه‌ای|
ــــــــــــــــــــ

یک لباس صورتی

در خیالم بافتم


نقشه خورشید را

روی آن انداختم


یک کبوتر، آن طرف

با پر و بال سفید


آشیانه کرده بود

بر درخت سبز بید


در کنار آن درخت

چشمه بود و رود و سنگ


آن خیال صورتی

شد لباسی رنگ رنگ





 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا