متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار کودکانه تاپیک جامع اشعار گمنام کودکانه

  • نویسنده موضوع (فاطمه1381)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 27
  • بازدیدها 6,269
  • کاربران تگ شده هیچ

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #21
"نام شعر: پدربزرگ خوبم، مادربزرگ نازم "
ــــــــــــــــــــــــــ

heart.png




پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی كه پیشم باشه
برام كتاب می خونه


heart.png



مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه

heart.png



وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی كم ندارم.
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #22
"نام شعر: آفتاب مهتاب چه رنگه"
ــــــــــــــــــ


آفتاب مهتاب چه رنگه

چه قدر هر دو قشنگه


يكی روشنی روز
يكی نور شب افروز

يكی طلای زرده
يكی نقره سرده

يكی پرتو خورشيد
به روی خاك پاشيد

يكی از ماه زيبا
بتابد بر همه جا

آفتاب مهتاب چه رنگه
چه قدر هر دو قشنگه
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #23
"نام شعر: با صورتی مهربون "
ــــــــــــــ

با صورتی مهربون
نشسته روی ایوون

از گل یاس و پونه
پدربزرگ میخونه

می گه برای زری
قصه دیو و پری

قصه سنجاب و ماه
قورباغه توی چاه

حرفاش همیشه حرفه
موهاش برنگ برفه

با اون لبای خندون
دوستش دارم فراوون
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #24
"نام شعر: آی قصه قصه قصه "
ــــــــــــــ

آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته

مادربزرگ خوبم
پهلوی من نشسته

موی سرش مثل برف
سفید و نقره رنگه

لپهای مادربزرگ
گل گلی و قشنگه



عینک او همیشه
سواره روی بینی



شیشه عینکش هست
بزرگ و ذره بینی

وقتی که مادربزرگ
قصه برام می خونه

خانه کوچک ما
مثل بهشت می مونه

آی قصه قصه قصه
نان و پنیر و پسته

مادربزرگ برایم
یه قصه خوب بگو
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #25
"نام شعر: نی نی توی حیاطه"
ــــــــــــــ

نی نی توی حیاطه

چشمش به آسمونه


منتظره برف بیاد

از ابر، دونه دونه


به ابر میگه: «چرا کم

برف می‌آری واسه مون


زمستونه! لم نده

بیکار توی آسمون


برف‌های دیروز تو

هی چیکه چیکه آب شد


اون آدم برفی‌ای که

ساخته بودم خراب شد


برف‌های سردتر بریز

توی حیاط خونه


برفی که زود آب نشه

یکی دو روز بمونه!»
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #26
"نام شعر: دست کوچولو، پا کوچولو"
ــــــــــــــ

دست کوچولو، پا کوچولو

گریه نکن، بابات می‌آد


تا خونه همسایه‌ها

صدای گریه‌هات می‌آد


گُشنه شدی؟ شیرت بدم

تشنه شدی؟ آبت بدم


خوابت می‌آد؟ لالا بکن

تا من کمی تابت بدم


تق و تق و تق، در می‌زنن

این باباته، صداش می‌آد


گریه نکن تا بشنوی

صدای کفش پاش می‌آد
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #27
"نام شعر: مادربزرگ مهربون "
ــــــــــــــ

مادربزرگ مهربون

با پارچه‌های رنگارنگی


دوخته برام عروسکِ

با نمک و خیلی قشنگی


روسری کرده سرش

پاچین گلدار به تنش


یه عالمه پنبه و پشم

گذاشته توی بدنش


با نخ آبی رو لبش

یه خال آبی کاشته او


اسم عروسک منو

«مامان گلی» گذاشته او
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #28
"نام شعر: باز توی کوچه"
ــــــــــــــ

باز توی كوچه سایه ام

راه می‌رود كنار من

چه ساكت است و بیصدا

كار ندارد به كار من

او توی كوچه مثل من

چپ می‌رود راست می‌رود

همیشه در كنار من

هرجا دلش خواست می‌رود

گاهی می افتد توی جو

هیچ كس خبر نمی‌شود

آهسته بیرون می‌رود

ذره ای تر نمی‌شود!
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا