شاعر‌پارسی اشعار کاظم خوشخو

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 26
  • بازدیدها 347
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
پدرت می گوید نه!
مادرت می گوید نه!
من اما نا امید نمی شوم

تو را از خدا خواستگاری می کنم!
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
نباید به تو فکر کنم
اما چیزهای زیادی است که مرا یاد تو می اندازد
مثلا این موبایل..
-موبایل را خاموش می کنم،
مثلا این تلویزیون..
-تلویزیون را خاموش می کنم
مثلا...
این من!

کاش آدم هم کلید خاموش شدن داشت
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
چشم هایت
افسانه های خوب بلدند
برایم قصه می گویند
و من

به خودم اجازه ی زنده بودن می دهم...
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
کوک که شد
هر چقدر هم که مغرور باشد
به ساز هر دستی می رقصد
بیچاره عروسک کوکی...
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
تو می روی
و به دنبالت
به آتش کشیده می شود
تمام مقدسات درونم
و من احساس می کنم

نبردهای سنگین تاریخ
درمن اتفاق افتاده
چیزی مثل تاخت سربازان خودی
به مرکز بودنم
درونم را به تاراج می برد..
ببین این سر افتاده ی من است
به پای اسکندر بی رحم رفتنت .
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
نمی دانم
اشتباه سوزنبان بود
یا ما ریل های مان را عوضی می رفتیم

که این چنین قطار های مان از هم دور شده اند .
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
هیچ ارتشی شهر را اشغال نکرده بود
هیچ جنگی روی نداده بود
اما دلم در یک بمب باران تنهایی از کار افتاده بود.
 
امضا : SAN.SNI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا