شاعر‌پارسی اشعار کاظم خوشخو

[SAN.SNI]

تو اگر بهشتی
تو اگر جهنم
کجاست سیبی که بچینم یا نچینم؟

 

[SAN.SNI]

به "هیچ" فکر می کنم
به پنجره ای که بسته است
آینده برای آدم هایی ست
که تو را در گذشته شان ندارند.

 

[SAN.SNI]

نمی شود..
جمهوری نمی شود..
دموکراسی نمی شود..
تو در من مثل یک دیکتاتور
حکومت می کنی.

 

[SAN.SNI]

دست خودم که نیست!
گریه کردن هایم
غصه خوردن هایم
تنها بودن هایم..
دست خودم که نیست
دست تو است
که تو هم دست هایت را بی تفاوت به من
گذاشته ای توی جیبت.

 

[SAN.SNI]

زندگی..
این شعر کوتاه لعنتی!
وقتی تو نیستی
هر روزش
غم نامه ی بلندی ست که دیوانه ام می کند.

 

[SAN.SNI]

همین پنجره ای
که رو به نیستی باز شده
تمام هستی من است.

 

[SAN.SNI]

عاشق تو که شدم
از خیلی چیزها گذشتم
مثلا می دانستم لب هایم
بوسه را به گور می برند
دست هایم
گرفتن دست هایت را به گور می برند
چشم هایم
تماشای تو را به گور می برند
آخ که دلم غش می رود
برای گوری
که با عشق تو ساخته ام.

 

[SAN.SNI]

شهابی دیدم
آرزویم را بلند می گویم
تـــــو♡

 

[SAN.SNI]

خواب دنیای فراموشی هاست
اما غم هایی هستند
که هیچ کجا فراموش نمی شوند،
نمی دانی چقدر دلگیرم
از این که در خواب هم
می دانم تو نیستی.

 

[SAN.SNI]

این خیابان های لعنتی
تو را که به من نمی رسانند، هیچ!
مرا هم دیوانه کرده اند
از بس زیر پاهایم
نرسیدن به تو را
زمزمه می کنند.