متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار سید محسن طبایی‌زاده

  • نویسنده موضوع Ghazaleh.Sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 13
  • بازدیدها 2,407
  • کاربران تگ شده هیچ

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #11
حضرت سید الشهدا بر سر کشته شدن حضرت ابوالفضل(ع)
ای کشتهٔ راه داور من
ای پشت و پناه لشکر من
ای نور دو دیدهٔ بر من
عباس جوان برادر من
برخیز و گذر ز خیمه‌ها کن
غمخواری آل مصطفی کن
بر وعده خویش‌تن وفا کن
عباس جوان برادر من
دادی به سکینه وعدهٔ آب
از سوز عطش فتاده بی‌تاب
او را زره وفا تو دریاب
عباس جوان برادر من
دیدی که فلک به‌ما چه‌ها کرد
ما را به غم تو مبتلا کرد
کی دست تو را ز تن جدا کرد
عباس جوان برادر من
رفتی تو سوی‌ باغ رضوان
امًا من مستمند حیزان
بی‌یار شدم در این بیابان
عباس جوان برادر من
هر چند که کرده ناتوانم
داغ علی‌اکبر جوانم
آتش زده مرگ تو به‌جانم
عباس جوان برادر من
گفتم که در این جهان فانی
شاید که تو بعد من بمانی
زینب به‌سوی وطن رسانی
عباس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #12
خطاب حضرت سکینه با حضرت ابوالفضل(ع)
عباس عمو جانم من آب می‌خواهم
سقای شهیدانم من آب می‌خواهم
برگرد و بیا به خیمه من‌ آب می‌خواهم
دیدار تو می‌خواهم من آب می‌خواهم
آب از تو طلب کردم سودای عجب کردم
از گفته پشیمانم من آب نمی‌خواهم
میلی به فراقم نیست امید حیاتم نیست
ای خضر بیابانم من آب نمی‌خواهم
میدان تو مرا جانا مشکن دل ما جانا
بابم تو مکن تنها من آب نمی‌خواهم
بی‌یاور و مددگارم بی‌مونس و غمخوارم
لب تشنه و حیرانم من آب نمی‌خواهم
با سوز دل افغان اهل حرمت گریان
از بهر تو عمو جان من آب نمی‌خواهم
در ظلم گرفتارم من آب نمی‌خواهم
عباس‌ عمو جانم من آب نمی‌خواهم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #13
حضرت سید الشهدا بر سر نعش حضرت ابوالفضل(ع)
عباس جوان برادر من
ای پشت و پناه لشگر من
ای کشتهٔ راه داور من
آغشته به‌خون برادر من
عباس جوان برادر من
آید سر را من سکینه
دائم زند از غمت به‌سینه
ای آه که یاوری ندارم
بعد از تو برادری ندارم
عباس جوان برادر من
کی وست تو از تن جدا کرد
ما را به‌غم تو مبتلا کرد
بر فرق تو کی عمود کین زد
کی جسم تو را ز کین زمین‌ زد
عباس جوان برادر من
گفتم که در این جهان فانی
شاید که تو بعد من بمانی
زینب به‌سوی وطن رسانی
اکنون نگردم تو در چنانی
عباس جوان برادر من
تنها شدم در این بیابان
با نعش تو گشته‌ام در افغان
تو رفتی به‌سوی باغ رضوان
تنها من مستمند و حیران
عباس جوان برادر من
از مرگ تو قد من خمیده
عمرم به‌خدا به‌سر رسیده
سلاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #14
زبانحال ام لیلا با علی‌اکبر(ع)
لیلا زار و ناتوان گفتا به‌صد آه و فغان کای علی‌اکبر رعنا جوان
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
آخز تو را مادرم بیچاره و بی‌یاورم رحمی به‌حال مضطرم
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
عشق تو باشد در دلم مهر کتو در آب و گِلم روی تو شمع محفلم
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
ای نوجوان نازنین ای اکبر یوسف حسین بگذر ز میدان کین
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
شب‌ها نخفتم تا سحر گفتم که در پیری مگر دستم را بگیری ای پسر
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
بعد از تو ای آرام جان ترسم‌ من ‌بی‌خانمان گردم اسیر کوفیان
اکبر مرد اکبر مرد ای شبیه پیغمبر مرد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا