«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

شاعر‌پارسی اشعار نیلوفر لاری پور | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع VAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 508
  • کاربران تگ شده هیچ

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #21
ميون اين فاصله ها بودن تو يه نعمته

حتي اگه يه شب باشه سفر با تو غنيمته

شب سفر يه حادثه ست براي تو براي من

يه فرصت بدون شک واسه دوباره پر زدن

آخر اين جاده کجاست عبوره يا رسيدنه

حتي دروغ ولي بگو که اين شبا مال منه

تو اين غريبي مدام حرفاتو باور ميکنم

تو دست باروني عشق خستگيمو در مي کنم

خاطره اي به رنگ شب نشسته رو ترانه هام

يه لحظه خاکستري ازون سفر مونده برام

خاطره اي به رنگ شب نشسته رو ترانه هام

يه لحظه خاکستري ازون سفر مونده برام

 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #22
نمي دونم اين عشقه يا عادته...سکوتش معماي اين ماجراست

نمي خوام به روياش دل خوش کنم...به تقدير شومي که بي انتهاست

نبايد بذارم به من شک کنه...دروغاي من سرپناه منه

نمي خوام ببازم ولي قلب من...تو دستاي اون تندتر مي زنه

خدايا کمک کن که طاقت بيارم...تو اين روزهايي که آخر نداره

خدايا کمک کن که عاشق بمونه...خدايا کمک کن که طاقت نياره

مثل کوه يخ زل زده تو چشام...فقط بايد اين کوهو آبش کنم

غرورش يه آرامش مبهمه...که بايد بجنگم خرابش کنم

نمي ذارم اين بار من بشکنم...يه ديوار دور دلم مي کشم

من آماده ي اين نبردم ولي...چه جوري بجنگم اسيرش بشم
 
امضا : VAN
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #23
من و تو هم سفر و تو جاده بوديم يادته..

.هردومون خسته ولي پياده بوديم يادته

وقتي بارون ميومد يه گوشه چادر مي زديم..

.دلمون خوش که رسيدنِ به صبحو بلديم

ولي از ميون راه تنها گذاشتي دلمو.

..دل سپردي به سياهي جا گذاشتي دلمو

منِ ساده فکر مي کردم تو هميشه با مني.

..کاش از اول مي دونستم که تو فکر رفتني

بعضيا شيشه ايَن بعضيا سنگن مثل تو..

.بعضيا زلالَنو بعضي دورنگن مثل تو
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #24
از تن تو که ميگذرم

حرفاتو باور مي کنم

تو دست باروني عشق

خستگيمو در مي کنم

ميون اين فاصله ها

بودن تو يه نعمته

حتي اگه يه شب باشه

سفر با تو غنيمته

ميون اين فاصله ها

بودن تو يه نعمته

حتي اگه يه شب باشه

سفر با تو غنيمته

شب سفر يه حادثست

براي تو براي من

يه فرصت بدون شک

واسه دوباره ما شدن

آخرين جاده کجاست

عبوره يا رسيدنه

حتي دروغ ولي بگو

که اين شبا مال منه
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #25
بهت گفته بودم که عاشق نشو

بهت گفته بودم که بايد برم

اسير تپش هاي قلبم نباش

که من شعله ي رو به خاکسترم

بهت گفته بودم به من دل نبند

که حل معماي من ساده نيست

دل من، دل سرد و خاموش من

براي حضور تو آماده نيست

به من لطف کن، چشم هاتو ببند

نذار عشق تو، توُ دلم گل کنه

که احساس بي روح من سال هاست

نمي تونه عشقو تحمل کنه

نذار پيش پاي دلم بشکنم

يه کاري نکن بغض من وابشه

به من جرات دل سپردن بده

يه کاري کن آيينه زيبا بشه

يه حس غريبي توُ اين لحظه هاست

دارم روي ترديد خط مي کشم

من ايمان ندارم به چشماي تو

من ايمان ندارم که عاشق بشم

تو هم رنگ روياي من نيستي

تو از هر چه پيش از تو زيباتري

بيا، اين تمام دلم مال تو

منو با خودت تا کجا مي بري؟
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #26
مثل نسيم آمدي

پنجره معنا گرفت

آينه با ديدنت

رنگ تماشا گرفت

من همه تن خستگي

تو همه دل اشتياق

رخوت خاموش من

تشنه يک اتفاق

صاعقه زد آسمان

باز به فرمان من

گندم و سيب و دروغ

فرصت ويران شدن

پشت نفسهاي باد

شعله فانوس مرد

هرم نگاهت مرا

تا شب کابوس برد

شب که به فردا رسيد

باد تو را برده بود

صبح دل آينه

باز ترک خورده بود

کاش در آغوش باد

خانه نمي ساختم

آخر اين شعر باز

قافيه را ...
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #27
فرصتي براي عاشقانگي

فرصتي براي ما شدن نبود

باز هم همان حکايت غريب

باز هم کسي که مال من نبود

يک نفر،نشسته روبروي من

او شبيه مرد هاي قصه هاست

فندکي و شعله اي و خنده اي

اين تمام ماجراي بين ماست

پشت لحظه هاي ناگزير صبح

خلوت مرا به هم نمي زند

زير سايبان آسمان شب

در کنار من قدم نمي زند

ما فقط به هم سلام مي کنيم

بي تفاوت و صبور و خسته ايم

شک نمي کنيم ما به سر نوشت

ما که روبروي هم نشسته ايم

او چقدر سخت عاشقم نشد!

من چقدر ساده زير و رو شدم

با کسي که مي شد عاشقش شوم

من چقدر دير روبرو شدم

از کنار هم عبور مي کنيم

با خبر از اين تلاطم مدام

او شبيه مردهاي قصه هاست

من شبيه قصه هاي نا تمام
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #28
تنها که مي شوم.

يادم مي افتد که رفتني شده اي.

من هنوز چمدانم را نبسته ام.

بس که نشسته ام

وبه ناخن هاي دستم خيره شده ام.

تو امروز زيباتري.

... موهايت را از اين کوتاه تر نکن.

بگذار باد ،

فرصت کند تا پريشان ترش کند.

گندمزار دور دست مرا....

کسي چه مي داند؟

شايد با رفتنت

باد هم مرا فراموش کند

دلش برايم بسوزد

وديگر هيچ وقت

در حوالي دلتنگي من پرسه نزند..

انگار رفتني شده اي.

من هنوز چمدانم را نبسته ام.

اين بوسه خداحافظي نيست!

هميشه دير مي کنم.

آن قدر که؛

در پيچ کوچه گم مي شوي.

در کدام پيچ؟

در کدام کوچه؟

کسي چه مي داند؛

خبر هاي بد از کدام سمت مي آيد؟

و چرا باد

به گندمزار که مي رسد.

باران مي بارد؟
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

VAN

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
208
پسندها
4,440
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #29
رو به روم يه انتظار بي دليل

پشت سر خاطره هاي مبهمه

خيلي وقته از خودم خسته شدم

واسه تکرار من آيينه کمه

مثل يک کولي پير و دوره گرد

دل پوسيده من تو دست ِ باد

تو تمام کوچه ها سر مي کشه

ولي اسمتم به يادش نمياد

واپسين لحظه ديدار

منو دست گريه نسپار

توي ترديد شب ِ خدانگهدار

اگه خوابم اگه بيدار

توي اين فرصت تکرار

بگو عاشقي براي آخرين بار
 
امضا : VAN
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا