گفتگوی آزاد نقد سریال "آقازاده" ⁦⁦

[-No Voice]

ی نکته میگم وسط بحث فقط
این ک ی فیلم یا داستان یا از این دست امور بهتره ک واقعگرا باشه ن کمالگرا
ایرادی ک فاطمه شکیبا می گیره این برداشت رو ب من میده ک دنبال کمالگرا بودنه
در صورتی ک این زنایی هستن ک ت جامعه ما هستن
چ بخوایم و چ نخوایم
و باز هم تکرار می کنم ک فیلم بخش خیلی کوچکی از جامعه رو نمایش میده ک شاید توش اون شخصیت کاملی ک شما می خواین نباشه
و ی نکته دیگ
مهم نیست ادم چطور متوجه اشتباهات بشه و برگرده ت مسیر درست
چ با احساسات و چ با عقل
مهم اصل قضیه است
باز هم تکرار می کنم واقعیت‌گرا بودن بهتر از کمال‌گرا بودنه!

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

ما نمی‌تونیم بگیم این انسان خوبه و اون بده.
اما می‌تونیم بگیم فلان کار این انسان خوبه یا بده.
منظور بنده این بود که می‌شد نتیجه دو نگرش به زندگی رو توی دوتا شخصیت نشون داد.
راضیه و نگرش مادی به زندگی... و یه شخصیت دیگه با نگرش متعالی به زندگی...
یا حتی می‌شد نتیجه تغییر نگرش راضیه به زندگی رو زیباتر نشون بدن.

و البته، موندن پای هر احساس یا هر عقیده‌ای درست نیست.
موندن پای احساس‌های اشتباه، شاید ظاهرا عاشقانه باشه اما اگه با عقل سنجیده بشه زیبا نیست...
انسان قوی اونیه که احساسات اشتباهش رو تشخیص بده و رهاشون کنه. نه این که به هر قیمتی شده پای اون بایسته. چون دیگه اسمش تعصبه نه تعقل...

نظرتون متین...
اما همیشه نباید همه چیو...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[فاطمه شکیبا]

ی نکته میگم وسط بحث فقط
این ک ی فیلم یا داستان یا از این دست امور بهتره ک واقعگرا باشه ن کمالگرا
ایرادی ک فاطمه شکیبا می گیره این برداشت رو ب من میده ک دنبال کمالگرا بودنه
در صورتی ک این زنایی هستن ک ت جامعه ما هستن
چ بخوایم و چ نخوایم
و باز هم تکرار می کنم ک فیلم بخش خیلی کوچکی از جامعه رو نمایش میده ک شاید توش اون شخصیت کاملی ک شما می خواین نباشه
و ی نکته دیگ
مهم نیست ادم چطور متوجه اشتباهات بشه و برگرده ت مسیر درست
چ با احساسات و چ با عقل
مهم اصل قضیه است
باز هم تکرار می کنم واقعیت‌گرا بودن بهتر از کمال‌گرا بودنه!

بله درسته
شاید این از کمالگرایی نشئت می‌گیره؛ و فیلم هدفش نشون دادن جامعه بوده نه الگوهای آرمانی.
اما به نظرم، نه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[S@h@r]

آقا کسی راجع به نقد بنده نظری ندارع؟!

 

[فاطمه شکیبا]

راضیه یه دختر روستایی...ساده.. بی خبر از همه جا اومد تهران. اون همه زرق و برقو برای اولین بار دید!
حق داشت گول بخوره.. حق داشت ببینه ظاهرو و به باطن فکر نکنه...
این توجیه اشتباه نیست، این خود اشتباهه که تو همین کشور صدها بار تکرار شده خواهد شد...
بحری و دارودستش خیلی گرگ تر از راضیه ی ساده بودن
درسته که اختیار داریم برای انتخاب، ولی اختیار مال وقتیه که عقل بتونه تشخیص بده
اما فکر راضیه درگیر شده بود با چارتا حرف نیما و حتی نمیدونست چه خبره...

خب اینم برمی‌گرده به همون شیوه نگرش و الگوهای فکری و تربیتی راضیه...
مشکل "سادگی" راضیه نبود.
بلکه مشکل این بود که از بچگی، یه سری خطوط قرمز و چارچوب‌ها براش مشخص نشده بود. منظورم اینه که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[فاطمه شکیبا]

نظرتون متین...
اما همیشه نباید همه چیو به عقل سپرد...
کارای غیرعاقلانه اگر آرامش توش باشه بد نیست...عبارت ظاهرا عاشقانه هم قبول ندارم...
راضیه با همه ی اشتباهاتش،دروغاش و کاراش حسش واقعیه... اگه واقعی نبود از اون کارا دست می‌کشید؟ نه...
پس هم حامد و هم راضیه حق دارن... هم راضیه حق داره بجنگه برای حامد
و هم حامد برای راضیه...
بحث دله نه عقل
عقل قرار بود دخیل باشه نه راضیه ای راه غلط می‌رفت... نه حامدی عاشق راضیه ای می‌شد و نه نیما بحری نامی زندگی کسیو به آتیش می‌کشید...

کاری که دلی باشه خوبه؛ به شرطی که دل آدم تربیت شده باشه..
دل هربار هوس یه چیزی رو می‌کنه.
نمیشه اختیار زندگی رو داد دستش.
اما وقتی دل تربیت شده باشه، خود به خود...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

بله اینو کاملا قبول دارم

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

خب اینم برمی‌گرده به همون شیوه نگرش و الگوهای فکری و تربیتی راضیه...
مشکل "سادگی" راضیه نبود.
بلکه مشکل این بود که از بچگی، یه سری خطوط قرمز و چارچوب‌ها براش مشخص نشده بود. منظورم اینه که کسی با توجیه عقلی، این چارچوب‌ها رو براش تبیین نکرده بود و خودش هم تلاش نکرده بود به فکر و نگرشش نظم عقلی بده.
در نتیجه، بحری تونست به راحتی برای راضیه چارچوب و نگرش بسازه و فکرش رو به راضیه تحمیل کنه.
مشکل، سردرگمی و بی‌هویتی راضیه بود.
وگرنه، اگه راضیه یه دختر شهری و تهرانی هم بود، بخاطر همین سردرگمی به دام می‌افتاد.
دراصل مشکل راضیه و راضیه‌هایی که توی کشور ما و همه نقاط جهان هستند، همین سردرگمی و بی‌هویتی هست.

درسته... اما خیلی از...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[AmirAdabi❆]

این که روند داستان مقایسه‌ای نشه به مهارت نویسنده بستگی داره و شخصیت پردازی حرفه‌ای.
مثلا می‌شد شخصیت شریفه خانم بهتر پرداخت بشه و بشه نماد یه زن معقول و معتدل.
یا مثلا سیر تحول راضیه میتونست خیلی قوی‌تر باشه. اینطور که راضیه نه با احساسات، که با عقل و فکرش یه سبک زندگی متفاوت رو انتخاب کنه.
الان راضیه یه دختر ضعیف و احساساتی جلوه داده شده...

دقیقا من همین فکر رو میکنم.
مخصوصا با دیدن قسمت جدید که امروز ظهر منتشر شد!ر راضیه از قبل روز عروسی متوجه اشتباهاتش شده بود و بنظرم باید علاوه بر گفتن قضایا به حامد راه و چاره‌ای هم برای اتفاقات احتمالی از سمت نیما می‌کرد.
دختری که توی قسمت های اول به ما نمایش داده شد هرچند توی کارای...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ش.م.ی.م فرهادی]

دقیقا من همین فکر رو میکنم.
مخصوصا با دیدن قسمت جدید که امروز ظهر منتشر شد!ر راضیه از قبل روز عروسی متوجه اشتباهاتش شده بود و بنظرم باید علاوه بر گفتن قضایا به حامد راه و چاره‌ای هم برای اتفاقات احتمالی از سمت نیما می‌کرد.
دختری که توی قسمت های اول به ما نمایش داده شد هرچند توی کارای نادرست ازش بهره می‌برد اما ذهن و عقل پویا و فعالی داشت و خودمونی بخوام بگم همچینم ببوگلابی نبود. هرچند که هوای پول و شهر بزرگ باعث شد که دست به این کارا بزنه.
ولی الان ما داریم دختری رو میبینم که هیچکاری جز گریه نمی‌کنه

آقای ادبی کارایی که نیما کرد، راضیه میتونست پیش بینی کنه؟ نمیتونست!
مگه قبل عقد همه چیو به حامد نگفت؟ خودش گفت بریم سر سفره عقد؟...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.