گفتمان‌آزاد رمان نجوای دل | مشکان آرا کاربر انجمن یک‌رمان

[RahaAmini]

قورباغه؟! هوووم... نمی‌خوام!
مگر بشه شبیه همین داستان دیزنی که شاهزاده قورباغه شده بود و بعد... آره
فکر کنم قارچه
فکر کنم محکه برا ممد
فکر کنم تهش برن پشت‌بوم باز!
و در کل سیر رمان تا اینجا جذاب و ووش‌دار بوده، امیدوارم از خاص بودنش کم نشه.
یکمم بیشتر روی توصیف ظاهر و مکان کار کن.
نکته آخر... ناظرتو

 

[-No Voice]

قورباغه؟! هوووم... نمی‌خوام!
مگر بشه شبیه همین داستان دیزنی که شاهزاده قورباغه شده بود و بعد... آره
فکر کنم قارچه
فکر کنم محکه برا ممد
فکر کنم تهش برن پشت‌بوم باز!
و در کل سیر رمان تا اینجا جذاب و ووش‌دار بوده، امیدوارم از خاص بودنش کم نشه.
یکمم بیشتر روی توصیف ظاهر و مکان کار کن.
نکته آخر... ناظرتو

دست و بند و بساط بستش متأسفانه
فکر کنم ت هم جدیدا مث محمد متفکر شدی
جون ک! منم!
و باز هم غول همیشگی
سعی می کنم
ناظرمو اصن!
از همون قورباغه هاست...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[RahaAmini]

دست و بند و بساط بستش متأسفانه
فکر کنم ت هم جدیدا مث محمد متفکر شدی
جون ک! منم!
و باز هم غول همیشگی
سعی می کنم
ناظرمو اصن!
از همون قورباغه هاست ک...

هوم متأسفانه
متفکر بودن از صفات بارز ماست! هم دهه‌م با ممد!
غولت قابل گذشته... وقتی از پس توصیف حس برمیای، اونکه دیگه چیزی نیست
قورررر

 

[-No Voice]

هوم متأسفانه
متفکر بودن از صفات بارز ماست! هم دهه‌م با ممد!
غولت قابل گذشته... وقتی از پس توصیف حس برمیای، اونکه دیگه چیزی نیست
قورررر

چطور دقیقا هم دهه‌ای؟
هر جور حساب می کنم با اختلاف سنی حداقل ۱۰ سال نمیشه هم دهه بودا
هعی... توصیف حس خیلی اسون تر از مکانه واسه منی ک خود واقعیمم ب مکان زیاد توجه نمی کنم.-.
شاهزاده نداریم فعلا
یکم قور قور کن تا پیدا کنم برات

 

[Alef_Gaf]

عاااا اگه خواسته باشم طنز ب ماجرا بنگرم نجوا پیسی میگیره چند مدتی در این تفکر که نجوا پیسی داره میگذره و تو این مدت عشق محمد ب نجوا ثابت میشه که میخوادتش یا ن؟
ولی اگ بخوام تراژدی عاشقانشو بگم نجوا پیسی داره محمد حاضر به ازدواج نمیشه و برمیگرده ترکیه چند مدت بعد محمدم ب ی مرضی دچار میشه ک تهش میمیره برمیگرذه ایران که از نجوا حلالیت بگیر دیگ عاشق هم میشن از این کارا تهش ممد میمیره نجوام قورباغه میشه

ی چی دیگه اون« هوش گلدی»

 

[~naz]

تو خودت میدونی زیاد اهل رمان خوندن نیسم؛ امکان داره شروع کنم یه رمان رو بخونم اما تا ته هر رمانی نمیرم.
جدا از اینکه قرار بود فقط یه داستان باشه نه رمان اما نمی‌دونم چرا با پست اول و دومت حال نکردم...
هر چند قلمت رو دوست داشتم و دارم اما خب نمی‌دونم چرا حس می‌کردم خوب نمی‌شه.
حس می‌کنم به خاطر این بود که تو دو پست اول فقط به توصیفات توجه کردی.
البته منتقد که نیسم اما منی که نجوا رو دوبار خوندم با دو پست اول حال نکردم.
حدود 10 پست اول انگار یه سگی دنبالت کرده تند تند اتفاقا رو لو می‌دادی؛ می‌دونم قرار بود فقط داستان کوتاه باشه اما حس می‌کنم بهتره یه ذره وقت بذاری پستات رو طولانی‌تر کنی و زودی لو ندی قراره چی بشه.
یکی هم اینکه اونجایی که بساط نذری رو تو حیاط پهن می‌کردن، هر...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[EUROS]

اول اینکه کار خیلی خوبی کردی منتقلش کردی بخش رمان چون واقعا جا داشت که ادامه داشته باشه...
دوم هم اینکه باید بگم این دفعه گل کاشتی و در زمینه خباثت دست من هم از پشت بستی
احسنت بهت با همین فرمون برو جلو
حس میکنم این یه قلم بیشتر از تصادف و مرگ مغزی و اینا کارساز باشه
میتونم پیشبینی کنم که تهش یه تراژدی تلخ نیست ولی خو باید بگم نجوا حقش نیست و تموم برنامه های من در رابطه با محمد و اون اخلاقیات چرت اندر چرتش بود...
اما همینم خودش خوبه
واقعا داستان یه همچین چیزی نیاز داشت
با همین دوز خباثت و چه بسا بیشتر ادامه بده
یکمم دوز احساسات ببر بالا
ان اواخر کم شده
خسته نباشی

 

[-No Voice]

تو خودت میدونی زیاد اهل رمان خوندن نیسم؛ امکان داره شروع کنم یه رمان رو بخونم اما تا ته هر رمانی نمیرم.
جدا از اینکه قرار بود فقط یه داستان باشه نه رمان اما نمی‌دونم چرا با پست اول و دومت حال نکردم...
هر چند قلمت رو دوست داشتم و دارم اما خب نمی‌دونم چرا حس می‌کردم خوب نمی‌شه.
حس می‌کنم به خاطر این بود که تو دو پست اول فقط به توصیفات توجه کردی.
البته منتقد که نیسم اما منی که نجوا رو دوبار خوندم با دو پست اول حال نکردم.
حدود 10 پست اول انگار یه سگی دنبالت کرده تند تند اتفاقا رو لو می‌دادی؛ می‌دونم قرار بود فقط داستان کوتاه باشه اما حس می‌کنم بهتره یه ذره وقت بذاری پستات رو طولانی‌تر کنی و زودی لو ندی قراره چی بشه.
یکی هم اینکه...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[-No Voice]

اول اینکه کار خیلی خوبی کردی منتقلش کردی بخش رمان چون واقعا جا داشت که ادامه داشته باشه...
دوم هم اینکه باید بگم این دفعه گل کاشتی و در زمینه خباثت دست من هم از پشت بستی
احسنت بهت با همین فرمون برو جلو
حس میکنم این یه قلم بیشتر از تصادف و مرگ مغزی و اینا کارساز باشه
میتونم پیشبینی کنم که تهش یه تراژدی تلخ نیست ولی خو باید بگم نجوا حقش نیست و تموم برنامه های من در رابطه با محمد و اون اخلاقیات چرت اندر چرتش بود...
اما همینم خودش خوبه
واقعا داستان یه همچین چیزی نیاز داشت
با همین دوز خباثت و چه بسا بیشتر ادامه بده
یکمم دوز احساسات ببر بالا
ان اواخر کم شده
خسته نباشی

اقااااا
جدا از این ک جوووون
قرار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[EUROS]

اقااااا
جدا از این ک جوووون
قرار بود پی‌بینی و حدس از اینده رو بگید

اون که معلومه
دو حالت بیشتر نداره یا نجوا مریض نیست و تهش بهم میرسن یا نجوا مریض و با این وجود بازم محمد پاش میمونه و بهم میرسن و اما حالت سوم پیشنهادی من اینکه نجوا مریض نباشه و محمد تصادف کنه و بمیره و بهم نرسن