تو فقط باش تموم کم و کسرش با من
با تموم دوری و طاقت و صبرش با من
تو فقط تب کن از این عشق بلاتکلیفم
مردن و سوختن و باقی زجرش با من
نزن بارون که من یاری ندارم؛ غریب افتاده ام جایی ندارم
درخت دیده و تنها و تنها؛ مثل مجنون که لیلای ندارم
بارون نیا امشب که دلم تنگه؛ بارون شب و روزم به تو یه رنگه
بارون دل من شیشه دلش سنگه…
تو که نیستی کنارم زیر بارون؛ شدم تنهای تنهای تو خیابون