در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد داستان کوتاه تحول تحمیلی | Hasti@ کاربر انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع Hasti_A
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 20
- بازدیدها 1,214
-
- برچسبها
- گفتمان آزاد
- کاربران تگ شده هیچ
- ارسالی‌ها
- 1,972
- پسندها
- 14,394
- امتیازها
- 36,873
- مدال‌ها
- 45
- مدیر
- #12
سلام. خسته نباشيد رمانتون رو خوندم. زيبا بود. با وجود اينکه سررشته اي در نقد ندارم، سعي کردم تا مي شود، چيزي شبيه نقدهاي انجمن ارائه بدم. اميدوارم این اظهار نظر، مفید باشه و باعث پيشرفت و بهترشدن قلمتون بشه 
ــــــــــــــــــــــــــ ... .
داستانتون از زبان سوم شخص مفرد گفته شده بود ولي اين موضوع مشکل زيادي نداشت بلکه به سبب اون، کلمه "جانان" زياد تکرار شده بود. «جانان رفت»، «جانان گفت»، «جانان...». اگر روايت داستان از زبان اول شخص مفرد بود به نظر من چيز بهتري درميومد.
راستيتش داستانت کليشه‌اي بود! من پارت اول رو خوندم سريعا متوجه موضوع غالب که ازدواج اجباري...
ــــــــــــــــــــــــــ ... .
داستانتون از زبان سوم شخص مفرد گفته شده بود ولي اين موضوع مشکل زيادي نداشت بلکه به سبب اون، کلمه "جانان" زياد تکرار شده بود. «جانان رفت»، «جانان گفت»، «جانان...». اگر روايت داستان از زبان اول شخص مفرد بود به نظر من چيز بهتري درميومد.راستيتش داستانت کليشه‌اي بود! من پارت اول رو خوندم سريعا متوجه موضوع غالب که ازدواج اجباري...
آخرین ویرایش
امضا : Raha~
- ارسالی‌ها
- 2,945
- پسندها
- 16,108
- امتیازها
- 46,673
- مدال‌ها
- 32
سلام.
داستان رو خوندم.
قشنگ بود ولی ایدش برای من یکم تکراری بنظر میرسید و کلیشه ای بود.
و چون داستان کوتاهه قرار نیست که سریع همه چیز رو بیان کنی و داستان سریع تموم شه.
یکم آهسته تر داستان رو پیش ببری مطمئنم از چیزی که هست هم قشنگ تر بشه.
موفق باشی.♡
داستان رو خوندم.
قشنگ بود ولی ایدش برای من یکم تکراری بنظر میرسید و کلیشه ای بود.
و چون داستان کوتاهه قرار نیست که سریع همه چیز رو بیان کنی و داستان سریع تموم شه.
یکم آهسته تر داستان رو پیش ببری مطمئنم از چیزی که هست هم قشنگ تر بشه.
موفق باشی.♡
امضا : Your Pluto
- ارسالی‌ها
- 23
- پسندها
- 105
- امتیازها
- 490
درود
برای دور دوم همخوانی:
پیش از هر چیز باید بگم که من ایده‌آل‌گرا هستم و سخت گیرانه با هر اثری که روبه‌رو بشم برخورد میکنم. اما صرفا نظر شخصی من هست که میتونه درست هم نباشه.
نخست با رفرنس به متن نوشته شده ایرادات اثر رو عنوان میکنم و در بخش دوم به نقاط قوت داستان می‌پردازم.
۱
(در بخش ضعف‌های رمان از نکات بسیار زیادی چشم پوشی کردم)
ژانر:
من نشانه‌ای از ژانر جنایی، درام و... در داستان ندیدم.
خلاصه:
نکته‌ای که باعث شد خلاصه داستان رو به نقاط ضعف اضافه کنم زیاده گویی نویسنده هست که نه تنها مخاطب جذب نمیکنه که باعث دفع مخاطب هم میشه. تمام خلاصه، این جمله هست که نویسنده اون رو بی مورد بسط داده:
دختری خود ساخته که تحولی تحمیلی زندگی او را به ورطه‌ی نابودی کشانده است.
متاسفانه زیاده...
برای دور دوم همخوانی:
پیش از هر چیز باید بگم که من ایده‌آل‌گرا هستم و سخت گیرانه با هر اثری که روبه‌رو بشم برخورد میکنم. اما صرفا نظر شخصی من هست که میتونه درست هم نباشه.
نخست با رفرنس به متن نوشته شده ایرادات اثر رو عنوان میکنم و در بخش دوم به نقاط قوت داستان می‌پردازم.
۱
(در بخش ضعف‌های رمان از نکات بسیار زیادی چشم پوشی کردم)
ژانر:
من نشانه‌ای از ژانر جنایی، درام و... در داستان ندیدم.
خلاصه:
نکته‌ای که باعث شد خلاصه داستان رو به نقاط ضعف اضافه کنم زیاده گویی نویسنده هست که نه تنها مخاطب جذب نمیکنه که باعث دفع مخاطب هم میشه. تمام خلاصه، این جمله هست که نویسنده اون رو بی مورد بسط داده:
دختری خود ساخته که تحولی تحمیلی زندگی او را به ورطه‌ی نابودی کشانده است.
متاسفانه زیاده...
امضا : Talkheazari
- ارسالی‌ها
- 203
- پسندها
- 6,418
- امتیازها
- 21,133
- مدال‌ها
- 12
نقد برای همخوانی دوره دوم
خسته نباشید و خداقوت به شما نویسنده عزیز
***
نقد
باعرض معذرت من نقطه اوج رمان شما رو فقط و فقط در اسمش و یه بخش کوچیکی از دیالوگ دیدم.
«فهیمه سریع می‌گوید:
- این رو من نمی‌گم. اشک‌های توی چشم‌هات میگن.
جانان با صدایی نسبتاً بلند می‌گوید:
- اشک رو که همه دارن. این ربطی به دل سنگ نداره.
- اونی که احساس داره اشک داره.
- یعنی اونی که اشک نداره، احساسات هم نداره؟»
مبحث رمان کاملا کلیشه است و متاسفانه متاسفانه پردازش خوبی هم صورت نگرفته.
توصیفات و احساسات خیلی کم و ناچیز است.
غلط املائی و مشکل پاراگراف بندی هم به چشم میخورد.
شخصیت...
خسته نباشید و خداقوت به شما نویسنده عزیز
***
نقد
باعرض معذرت من نقطه اوج رمان شما رو فقط و فقط در اسمش و یه بخش کوچیکی از دیالوگ دیدم.
«فهیمه سریع می‌گوید:
- این رو من نمی‌گم. اشک‌های توی چشم‌هات میگن.
جانان با صدایی نسبتاً بلند می‌گوید:
- اشک رو که همه دارن. این ربطی به دل سنگ نداره.
- اونی که احساس داره اشک داره.
- یعنی اونی که اشک نداره، احساسات هم نداره؟»
مبحث رمان کاملا کلیشه است و متاسفانه متاسفانه پردازش خوبی هم صورت نگرفته.
توصیفات و احساسات خیلی کم و ناچیز است.
غلط املائی و مشکل پاراگراف بندی هم به چشم میخورد.
شخصیت...
امضا : NERISSA
- ارسالی‌ها
- 3,499
- پسندها
- 65,247
- امتیازها
- 74,373
- مدال‌ها
- 31
با سلام.
نویسنده‌ی عزیز داستان شما ب دلیل همخوانی مطالعه شد.
عنوان: از دوکلمه مانند یکدیگر بود و جذاب اما بیشتر به ژانر درام مبخورد
ژانر: درام جنایی معمایی
تا اینجا که فقط ژانر درام به کمی حس شده.
سِیر:
سیر تندی داشتید و از توصیفات نسبتا کمی برخوردار بودید. توصیف حالات و عواطف دیده نمیشد.
مقدمه:
زیبا بود و به خوبی ماهیت داستان رو نشان میداد.
خسته نباشید
نویسنده‌ی عزیز داستان شما ب دلیل همخوانی مطالعه شد.
عنوان: از دوکلمه مانند یکدیگر بود و جذاب اما بیشتر به ژانر درام مبخورد
ژانر: درام جنایی معمایی
تا اینجا که فقط ژانر درام به کمی حس شده.
سِیر:
سیر تندی داشتید و از توصیفات نسبتا کمی برخوردار بودید. توصیف حالات و عواطف دیده نمیشد.
مقدمه:
زیبا بود و به خوبی ماهیت داستان رو نشان میداد.
خسته نباشید
امضا : Mahsa_rad
- ارسالی‌ها
- 647
- پسندها
- 26,547
- امتیازها
- 44,673
- مدال‌ها
- 20
درود نویسنده‌ی عزیز.
آغاز خوبی نداشتید به نظرم بهتر بود داستان رو از جایی آغاز می‌کردید که جذابیت بیشتری برای خواننده داشته باشه. صحنه‌های اضافه واقعاً زیاد بود؛ صحنه‌هایی که وجودشون واقعا لازم نبود. سیر متعادل نبود همچنین توصیفات به شدت کم بود. ایده هم متأسفانه تکراری بود و شما هیچ‌گونه پردازش خوبی روش پیاده نکرده بودید. اما نکته‌ی آخر که خیلی تو ذوقم زد؛ عزیزم لطفاً توی قسمت دیالوگ با خودت روراست باش، یا ادبی یا محاوره! بعضی دیالوگ‌ها ادبی بودند جوری که آدم یه لحظه حس می‌کرد دوره‌ی قاجاره و الباقی به صورت محاوره.
موفق باشید.
آغاز خوبی نداشتید به نظرم بهتر بود داستان رو از جایی آغاز می‌کردید که جذابیت بیشتری برای خواننده داشته باشه. صحنه‌های اضافه واقعاً زیاد بود؛ صحنه‌هایی که وجودشون واقعا لازم نبود. سیر متعادل نبود همچنین توصیفات به شدت کم بود. ایده هم متأسفانه تکراری بود و شما هیچ‌گونه پردازش خوبی روش پیاده نکرده بودید. اما نکته‌ی آخر که خیلی تو ذوقم زد؛ عزیزم لطفاً توی قسمت دیالوگ با خودت روراست باش، یا ادبی یا محاوره! بعضی دیالوگ‌ها ادبی بودند جوری که آدم یه لحظه حس می‌کرد دوره‌ی قاجاره و الباقی به صورت محاوره.
موفق باشید.
امضا : لآجِوَرْد
- ارسالی‌ها
- 403
- پسندها
- 1,739
- امتیازها
- 10,413
- مدال‌ها
- 13
- سن
- 18
- ارسالی‌ها
- 789
- پسندها
- 7,530
- امتیازها
- 26,673
- مدال‌ها
- 14
- سن
- 33
- محروم
- #20
سلام
قلمت ساده و روونه
احسنت
قلمت ساده و روونه
احسنت
امضا : سارا مرتضوی
موضوعات مشابه
