نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

وان شات وان شات رمان دختری از جنس جاودانگی | N80 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NEGIN BARZAN~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 315
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق ایزدها

رمان: دختری از جنس جاودانگی

ژانر: #عاشقانه ، #فانتزی ، #معمایی ، #رئال_جادویی

خلاصه: تینا سرلک؛ دختری که علاقه ی خاصی به علوم ازماشگاهی داشت. اون در یکی از ازمایشهاش اشتباهی میکنه که موجب میشه تغییراتی توی بدنش رخ بده! درست مثل نه نفر در 100 سال پیش... . درست یکی مثل تایان!

(جلد اول)
IMG_20201122_012149_182.png
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #2
روی زمین برف نشسته بود و تا زانو داخل برف بودیم. اما سرماش رو خیلی احساس نمی‌کردم و بیشتر گرما بود. پام رو بالا اوردم و روی برف‌ها گذاشتم که تا زانو داخل برف رفتم. از حیاط بیرون اومدیم و به خیابونی که تنها کولاک می‌اومد و هیچ آدمی نبود نگاه کردیم.
تایان: بهتره با این وضعیت کولاک و برفی که روی زمین نشسته، پرواز کنیم.
بعد از حرفش، از زمین فاصله گرفت و بهم نگاه کرد. من الان چطوری از روی زمین بلند بشم.
تایان: هر کاری که قبلا انجام می‌دادی، انجام بده. تمرکز کن و فکر کن تو الان مثل یه پر؛ تو هوا معلقی!
سرم رو تکون دادم و تمرکز کردم. با خودم تکرار کردم، من یه پرم و می‌تونم پرواز کنم. چشم‌هام رو باز کردم، ولی اتفاقی نیاوفتاده بود! با ل**ب و لوچه‌ی آویزون بهش نگاه کردم که از دیدنم خند‌ه‌ش گرفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #3
دو تا پسر جلوی یه قبر نشسته بودن و سرشون پایین بود. آب دهنم رو قورت دادم و به آرومی جلو رفتیم که یهو سرشون رو صد و هشتاد درجه چرخوندن و با چشم‌هایی که هیچ سیاهی نداشتن، نگاه‌مون کردن و شروع کردن به خور خور! صورت‌هاشون سفید سفید بود و زبونشون از دهنشون بیرون افتاده بود! تیارا بازوم رو گرفت که به خودم اومدم و اسلحه‌م رو به طرفشون گرفتم.
تند تند شلیک می‌کردیم، اما اون‌ها انگار ضربه‌ناپذیر بودن و هر چه‌قدر بیشتر شلیک می‌کردیم؛ بیشتر جون می‌گرفتن و با سرعت بیشتری به طرفمون می‌اومدن!
حسابی اعصابم از این‌که نمی‌میرن خط خطی شده بود که اسلحه رو روی زمین انداختم و دست‌هام رو بالا اوردم! مچم رو به حالت دورانی چرخوندم و به طرفشون دوییدم. جفت دست‌هام رو روی بازوهاشون گذاشتم که جیغی زدن و خبر از یخ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,354
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • نویسنده موضوع
  • #4
تایان با دهن باز نگاه‌م کرد و مثل ماهی فقط ل**ب می‌زد و تیان هم نگاه‌ش رنگ غم گرفته بود. روی زمین نشستم و دستم رو روی شونه‌ی تیان گذاشتم.
- خوبی؟
با غم نگاه‌م کرد و لبخند تلخی زد. دلم براشون سوخت! درد از دست دادن عزیز سخته! «آهی» کشیدن و بی‌حرف به راه‌شون ادامه دادن.
***
جلوی شکاف ایستادیم. صدای ناله‌ و جیغ‌ها خوابیده بود و صدایی نمی‌اومد. دست‌هام رو زیر بغلم زدم و کمی خم شدم تا شاید از دل اون تاریکی چیزی دستگیرم بشه، اما تاریکی بود و سکوت!
نیم نگاهی به پسرها انداختم و گفتم:
- بریم؟!
ساکت سری تکون دادن و جلو رفتیم. لبه‌ی شکاف ایستادیم و پایین پریدیم.
باد به موهام می‌خورد و باعث می‌شد موهام بالا بره و اخم‌هام رو تو هم گره زدم. ارتفاع شکاف زیاد بود و هر چی پایین می‌رفتیم، به زمین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : NEGIN BARZAN~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا